پرش به محتوا

آشندن

از واژسین

مصدر «آشِنْدَن»، به معنی «مورد آشنایی قرار دادن»، از «آشنـ + ـدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «آشِنْد»، «آواثاء:آشن»، و «آواثاء:آشنین» می‌باشد.

فارسی

مصدر

  1. تعریف «آشندن». فرایند شِناسانْدَن ([؟] مورد شناخته‌شدن قرار دادن) اِبْتِدانِه ([؟] بشکل ابتدایی) چیزی به کسی:‌ [💬یا بعبارتی «مورد آشنایی قرار دادن»]
    🚀مثال. آشِنْدَن (؟ مورد آشنایی قرار دادن) دانش‌آموزان بِهَم ([؟] به هم) وظیفه آموزگار ئَد ([؟] است).

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /آشِنْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «آشندن»: «آشِنْد» (بن‌گذشته «آشندن»)، «آواثاء:آشن» (بن‌کنون «آشندن»)، «آواثاء:آشنین» (بن‌آینده «آشندن»)
  1. تعریف «آشندن». چیزی را اِبْتِدانِه ([؟] بشکل ابتدایی) به کسی شِناسانْدَن ([؟] مورد شناخته‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد آشنایی قرار دادن»]
    🚀مثال. آموزگار هه ([؟] مذکور؛ یادشده) دانش‌آموزان اَش ([؟] آن/آنرا) را بِهَم ([؟] به هم) آشِنْد (؟ آشنا کرد).
عَمَلْواژه‌های وَقَعائی نافَرْجامی سادی «آشِنْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] آواثاء:آشندم آواثاء:آشندی آشِنْد آواثاء:آشندیم آواثاء:آشندید آواثاء:آشندند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] ناآواثاء:آشندم ناآواثاء:آشندی ناآشِنْد ناآواثاء:آشندیم ناآواثاء:آشندید ناآواثاء:آشندند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] آواثاء:آشنم آواثاء:آشنی آواثاء:آشنَد آواثاء:آشنیم آواثاء:آشنید آواثاء:آشنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] ناآواثاء:آشنم ناآواثاء:آشنی ناآواثاء:آشنَد ناآواثاء:آشنیم ناآواثاء:آشنید ناآواثاء:آشنند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] آواثاء:آشنینم آواثاء:آشنینی آواثاء:آشنیند آواثاء:آشنینیم آواثاء:آشنینید آواثاء:آشنینند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] ناآواثاء:آشنینم ناآواثاء:آشنینی ناآواثاء:آشنیند ناآواثاء:آشنینیم ناآواثاء:آشنینید ناآواثاء:آشنینند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی نافَرْجامی سادی «آشِنْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] بِآواثاء:آشندم بِآواثاء:آشندی بِآشِنْد بِآواثاء:آشندیم بِآواثاء:آشندید بِآواثاء:آشندند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] نَآواثاء:آشندم نَآواثاء:آشندی نَآشِنْد نَآواثاء:آشندیم نَآواثاء:آشندید نَآواثاء:آشندند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] بِآواثاء:آشنم بِآواثاء:آشنی بِآواثاء:آشنَد بِآواثاء:آشنیم بِآواثاء:آشنید بِآواثاء:آشنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] نَآواثاء:آشنم نَآواثاء:آشنی نَآواثاء:آشنَد نَآواثاء:آشنیم نَآواثاء:آشنید نَآواثاء:آشنند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] بِآواثاء:آشنینم بِآواثاء:آشنینی بِآواثاء:آشنیند بِآواثاء:آشنینیم بِآواثاء:آشنینید بِآواثاء:آشنینند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] نَآواثاء:آشنینم نَآواثاء:آشنینی نَآواثاء:آشنیند نَآواثاء:آشنینیم نَآواثاء:آشنینید نَآواثاء:آشنینند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «آشِنْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] - آواثاء:بآشن - - آواثاء:بآشنید -
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] - آواثاء:نآشن - - آواثاء:نآشنید -

ترجمه

شِناسانْدَن (؟ مورد شناخته‌شدن قرار دادن) اِبْتِدانِه (؟ بشکل ابتدایی)
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «آشندن»: To acquaint