آشندن
ظاهر
مصدر «آشِنْدَن»، بهمعنی «مورد آشنایی قرار دادن» میباشد؛ بهعبارتی دیگر، فرایندی که در آن شناخت ابتداییای از کسی یا چیزی کسب بشود. این مصدر از «آشنـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساختهشده است.
; بنهای تصریفی «آشِنْدَن»
بنهای تصریفی «آشِنْدَن» بهگونه زیر ساخته میشوند:
- بُنْپیشْگُذَشْتِه [※ پایه فعلهای گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـتد» یا «ـتن» با «ـدت» ← «آشِنِتْد»
- بُنْگُذَشْتِه [※ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «آشِنْد»
- بُنْپَسْگُذَشْتِه [※ پایه فعلهای آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» یا «ـتن» با «ـِدْن» ← «آشِنِتْن»
- بُنْکُنون [※ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «آشِن»
- بُنْپیشْآیَنْدِه [※ پایه فعلهای گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «آشِنِّت»
- بُنْآیَنْدِه [※ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» یا «تـ» مَصْدَرْنَما ← «آشِنّ»
- بُنْپَسْآیَنْدِه [※ پایه فعلهای آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «آشِنِّن»
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /آشِنْدَن/ ریشهشناسی: آشنـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] ❖ | همخانواده «آشندن»: ربطاء:آشندن/هش
- تعریف «آشندن». فرایند شِناسانْدَن ([؟] مورد شناختهیافتن قرار دادن) اِبْتِدانِه ([؟] بهشکل ابتدایی) چیزی به کسی: [💬یا بعبارتی «مورد آشنایی قرار دادن»]
عملواژه
- ️تلفظ: /آشِنْدَن/ بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «آشندن»: ▶ بن گذشته در گذشته «آشندن»: «آشِنِتْد»؛ بن گذشته «آشندن»: ↦«آشِنْد»↤؛ بن آینده در گذشته «آشندن»: «آشِنِتْن»⟼«آشِن» (بنکنون «آشندن»)، ⟻؛ بن گذشته در آینده «آشندن»: «آشِنِّت»؛ بن آینده «آشندن»: ↦«آشِنّ»؛ بن آینده در آینده «آشندن»: ↤«آشِنِّن»◀
- تعریف «آشندن». چیزی را اِبْتِدانِه ([؟] بهشکل ابتدایی) به کسی شِناسانْدَن ([؟] مورد شناختهیافتن قرار دادن): [💬یا بعبارتی «مورد آشنایی قرار دادن»]
عَمَلْواژههای اَنِجائی فَرْمانی سادی «آشِنْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمِعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مُثْبَت [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] | - | آواثاء:بآشن | - | - | آواثاء:بآشنید | - | |
طَرْدی [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] | - | آواثاء:نآشن | - | - | آواثاء:نآشنید | - | |
حَذَری [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] | - | آواثاء:ناآشن | - | - | آواثاء:ناآشنید | - |
ترجمه
شِناسانْدَن (؟ مورد شناختهیافتن قرار دادن) اِبْتِدانِه (؟ بهشکل ابتدایی)
- ترجمه (معادل) انگلیسی «آشندن»: To acquaint
ردهها:
- واژهها
- واژه فارسی
- مصدر فارسی
- مصدر فارسی عملی
- مصدر فارسی عملی ناصریح
- مصدر فارسی عملی کنایی
- مصدر فارسی عملی کنادین
- مصدر فارسی عملی علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنادین
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی علنئا
- مصدر فارسی عملی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین علنئا