پرش به محتوا

حللدن

از واژسین
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۱۲ توسط Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها) (آغازدن)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مصدر «حَلِلْدَن»، به معنی «مورد حلال‌بودن قرار دادن»، از «حللـ + ـدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «حَلِلْد»، «حَلِل»، و «حَلِلْن» می‌باشد.

فارسی

مصدر

  1. تعریف «حللدن». فرایند وَضِعْدَن ([؟] وضع کردن) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حد رَوائی ([؟] روایی (جایزی)) برای فعل هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع):‌ [💬یا بعبارتی «مورد حلال‌بودن قرار دادن»]
    🚀مثال. حَلِلْدَن (؟ مورد حلال‌بودن قرار دادن) خوردن گوشت گوسفند لطف خدا ئَد ([؟] است).

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /حَلِلْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «حللدن»: «حَلِلْد» (بن‌گذشته «حللدن»)، «حَلِل» (بن‌کنون «حللدن»)، «حَلِلْن» (بن‌آینده «حللدن»)
  1. تعریف «حللدن». یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حد رَوائی ([؟] روایی (جایزی)) را برای فعل هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) وَضِعْدَن ([؟] وضع کردن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد حلال‌بودن قرار دادن»]
    🚀مثال. خدا خوردن گوشت گوسفند را حَلِلْدِه (؟ حلال کرده).
عَمَلْواژه‌های وَقَعائی نافَرْجامی سادی «حَلِلْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] آواثاء:حللدم آواثاء:حللدی حَلِلْد آواثاء:حللدیم آواثاء:حللدید آواثاء:حللدند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] ناآواثاء:حللدم ناآواثاء:حللدی ناحَلِلْد ناآواثاء:حللدیم ناآواثاء:حللدید ناآواثاء:حللدند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] آواثاء:حللم آواثاء:حللی آواثاء:حللَد آواثاء:حللیم آواثاء:حللید آواثاء:حللند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] ناآواثاء:حللم ناآواثاء:حللی ناآواثاء:حللَد ناآواثاء:حللیم ناآواثاء:حللید ناآواثاء:حللند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] آواثاء:حللنم آواثاء:حللنی آواثاء:حللنَد آواثاء:حللنیم آواثاء:حللنید آواثاء:حللنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] ناآواثاء:حللنم ناآواثاء:حللنی ناآواثاء:حللنَد ناآواثاء:حللنیم ناآواثاء:حللنید ناآواثاء:حللنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی نافَرْجامی سادی «حَلِلْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] بِآواثاء:حللدم بِآواثاء:حللدی بِحَلِلْد بِآواثاء:حللدیم بِآواثاء:حللدید بِآواثاء:حللدند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] نَآواثاء:حللدم نَآواثاء:حللدی نَحَلِلْد نَآواثاء:حللدیم نَآواثاء:حللدید نَآواثاء:حللدند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] بِآواثاء:حللم بِآواثاء:حللی بِآواثاء:حللَد بِآواثاء:حللیم بِآواثاء:حللید بِآواثاء:حللند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] نَآواثاء:حللم نَآواثاء:حللی نَآواثاء:حللَد نَآواثاء:حللیم نَآواثاء:حللید نَآواثاء:حللند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] بِآواثاء:حللنم بِآواثاء:حللنی بِآواثاء:حللنَد بِآواثاء:حللنیم بِآواثاء:حللنید بِآواثاء:حللنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] نَآواثاء:حللنم نَآواثاء:حللنی نَآواثاء:حللنَد نَآواثاء:حللنیم نَآواثاء:حللنید نَآواثاء:حللنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «حَلِلْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] - آواثاء:بحلل - - آواثاء:بحللید -
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] - آواثاء:نحلل - - آواثاء:نحللید -

ترجمه

وَضِعْدَن (؟ وضع کردن) حد رَوائی (؟ روایی (جایزی))