پرش به محتوا

حرمدن

از واژسین

مصدر «حَرِمْدَن»، به‌معنی «مورد حریم‌دار شدن قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن چیزی دارای حریمی برای پرهیز یا دوری کردن از آن، بشود. این مصدر از «حرمـ + ـدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «حَرِمْدَن»

بن‌های تصریفی «حَرِمْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

  • بُنْ‌پیشْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـتد» یا «ـتن» با «ـدت» ← «حَرِمِتْد»
  • بُنْ‌گُذَشْتِه [ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «حَرِمْد»
  • بُنْ‌پَسْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» یا «ـتن» با «ـِدْن» ← «حَرِمِتْن»
  • بُنْ‌کُنون [ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «حَرِم»
  • بُنْ‌پیشْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «حَرِمِنْت»
  • بُنْ‌آیَنْدِه [ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» یا «تـ» مَصْدَرْنَما ← «حَرِمْن»
  • بُنْ‌پَسْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «حَرِمِنْن»

مصدر «حَرَمْدَن»، به‌معنی «مورد حرم‌دار شدن قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن چیزی دارای حریمی برای مراقبت کردن از آن، بشود. این مصدر از «حرمـ + ـدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «حَرَمْدَن»

بن‌های تصریفی «حَرَمْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

  • بُنْ‌پیشْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـتد» یا «ـتن» با «ـدت» ← «حَرَمِتْد»
  • بُنْ‌گُذَشْتِه [ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «حَرَمْد»
  • بُنْ‌پَسْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» یا «ـتن» با «ـِدْن» ← «حَرَمِتْن»
  • بُنْ‌کُنون [ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «حَرَم»
  • بُنْ‌پیشْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «حَرَمِنْت»
  • بُنْ‌آیَنْدِه [ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» یا «تـ» مَصْدَرْنَما ← «حَرَمْن»
  • بُنْ‌پَسْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «حَرَمِنْن»

مصدر «حُرِمْدَن»، به‌معنی «مورد محترم بودن قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن چیزی دارای حریمی برای حرمت یا اهمیت دادن به آن، بشود. این مصدر از «حرمـ + ـدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «حُرِمْدَن»

بن‌های تصریفی «حُرِمْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

  • بُنْ‌پیشْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـتد» یا «ـتن» با «ـدت» ← «حُرِمِتْد»
  • بُنْ‌گُذَشْتِه [ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «حُرِمْد»
  • بُنْ‌پَسْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» یا «ـتن» با «ـِدْن» ← «حُرِمِتْن»
  • بُنْ‌کُنون [ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «حُرِم»
  • بُنْ‌پیشْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «حُرِمِنْت»
  • بُنْ‌آیَنْدِه [ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» یا «تـ» مَصْدَرْنَما ← «حُرِمْن»
  • بُنْ‌پَسْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «حُرِمِنْن»

فارسی

مصدر

  1. تعریف «حرمدن». فرایند وَضِعْدَن ([؟] مورد وضع‌شدن قرار دادن) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حد مَنِعائی ([؟] منع‌کننده‌ای) برای فعل هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع):‌ [💬یا بعبارتی «مورد حریم‌دار شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. حَرِمْدَن (؟ مورد حریم‌دار شدن قرار دادن) خوردن چربی گوسفند برای اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))، بخاطر گناه‌ها اِشان ([؟] آن‌ها/خودشان) ئِسْت ([؟] بود (فعل ربط)).
  1. تعریف «حرمدن». فرایند وَضِعْدَن ([؟] مورد وضع‌شدن قرار دادن) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حد رَقِبائی ([؟] مراقبت‌کننده‌ای) برای چیزی:‌ [💬یا بعبارتی «مورد حرم‌دار شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. حَرَمْدَن (؟ مورد حرم‌دار شدن قرار دادن) مزار بزرگان برای مردم لَزِمْمائَد ([؟] لازم است).
  1. تعریف «حرمدن». فرایند وَضِعْدَن ([؟] مورد وضع‌شدن قرار دادن) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حد رَعِیائی ([؟] رعایت‌کننده‌ای):‌ [💬یا بعبارتی «مورد حریم‌دار شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. خدا حُرِمْدَن ([؟] مورد محترم بودن قرار دادن) پدر و مادر را به انسان‌ها [[انکلفتن|آواثاء:انکلفته]] ([؟] معناء:انکلفته).

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /حَرِمْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «حرمدن»: بن گذشته در گذشته «حرمدن»: «حَرِمِتْد»؛ بن گذشته «حرمدن»: «حَرِمْد»؛ بن آینده در گذشته «حرمدن»: «حَرِمِتْن»«حَرِم» (بن‌کنون «حرمدن»)، ؛ بن گذشته در آینده «حرمدن»: «حَرِمِنْت»؛ بن آینده «حرمدن»: «حَرِمْن»؛ بن آینده در آینده «حرمدن»: «حَرِمِنْن»
  1. تعریف «حرمدن». یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حد مَنِعائی ([؟] منع‌کننده‌ای) را برای فعل هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) وَضِعْدَن ([؟] مورد وضع‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد حریم‌دار شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. خدا خوردن چربی گوسفند را برای اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی)) حَرِمْد (؟ مورد حریم‌دار شدن قرار داد).
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «حَرِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] آواثاء:حرمتدم آواثاء:حرمتدی حَرِمِتْد آواثاء:حرمتدیم آواثاء:حرمتدید آواثاء:حرمتدند
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] آواثاء:حرمدم آواثاء:حرمدی حَرِمْد آواثاء:حرمدیم آواثاء:حرمدید آواثاء:حرمدند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] آواثاء:حرمتنم آواثاء:حرمتنی آواثاء:حرمتند آواثاء:حرمتنیم آواثاء:حرمتنید آواثاء:حرمتنند
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:حرمم آواثاء:حرمی حَرِمَد آواثاء:حرمیم آواثاء:حرمید آواثاء:حرمند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] آواثاء:حرمنتم آواثاء:حرمنتی حَرِمِنْت آواثاء:حرمنتیم آواثاء:حرمنتید آواثاء:حرمنتند
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:حرمنم آواثاء:حرمنی آواثاء:حرمنَد آواثاء:حرمنیم آواثاء:حرمنید آواثاء:حرمنند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] آواثاء:حرمننم آواثاء:حرمننی آواثاء:حرمننَد آواثاء:حرمننیم آواثاء:حرمننید آواثاء:حرمننند
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «حَرِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بحرم - - آواثاء:بحرمید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نحرم - - آواثاء:نحرمید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:ناحرم - - آواثاء:ناحرمید -
  • 🗣تلفظ: /حَرَمْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «حرَمدن»: بن گذشته در گذشته «حرَمدن»: «حَرَمِتْد»؛ بن گذشته «حرَمدن»: «حَرَمْد»؛ بن آینده در گذشته «حرَمدن»: «حَرَمِتْن»«حَرَم» (بن‌کنون «حرَمدن»)، ؛ بن گذشته در آینده «حرَمدن»: «حَرَمِنْت»؛ بن آینده «حرَمدن»: «حَرَمْن»؛ بن آینده در آینده «حرَمدن»: «حَرَمِنْن»
  1. تعریف «حرمدن». یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حد رَقِبائی ([؟] مراقبت‌کننده‌ای) را برای چیزی وَضِعْدَن ([؟] مورد وضع‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد حرم‌دار شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. مردم مزار دانشمندها اِشان ([؟] آن‌ها/خودشان) را حَرَمَنْد (؟ مورد حرم‌دار شدن قرار بدهند).
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «حَرَمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] آواثاء:حرَمتدم آواثاء:حرَمتدی حَرَمِتْد آواثاء:حرَمتدیم آواثاء:حرَمتدید آواثاء:حرَمتدند
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] آواثاء:حرَمدم آواثاء:حرَمدی حَرَمْد آواثاء:حرَمدیم آواثاء:حرَمدید آواثاء:حرَمدند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] آواثاء:حرَمتنم آواثاء:حرَمتنی آواثاء:حرَمتند آواثاء:حرَمتنیم آواثاء:حرَمتنید آواثاء:حرَمتنند
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:حرَمم آواثاء:حرَمی حَرَمَد آواثاء:حرَمیم آواثاء:حرَمید حَرَمَنْد
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] آواثاء:حرَمنتم آواثاء:حرَمنتی حَرَمِنْت آواثاء:حرَمنتیم آواثاء:حرَمنتید آواثاء:حرَمنتند
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:حرَمنم آواثاء:حرَمنی آواثاء:حرَمنَد آواثاء:حرَمنیم آواثاء:حرَمنید آواثاء:حرَمنند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] آواثاء:حرَمننم آواثاء:حرَمننی آواثاء:حرَمننَد آواثاء:حرَمننیم آواثاء:حرَمننید آواثاء:حرَمننند
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «حَرَمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بحرَم - - آواثاء:بحرَمید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نحرَم - - آواثاء:نحرَمید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:ناحرَم - - آواثاء:ناحرَمید -
  • 🗣تلفظ: /حُرِمْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «حُرمدن»: بن گذشته در گذشته «حُرمدن»: «حُرِمِتْد»؛ بن گذشته «حُرمدن»: «حُرِمْد»؛ بن آینده در گذشته «حُرمدن»: «حُرِمِتْن»«حُرِم» (بن‌کنون «حُرمدن»)، ؛ بن گذشته در آینده «حُرمدن»: «حُرِمِنْت»؛ بن آینده «حُرمدن»: «حُرِمْن»؛ بن آینده در آینده «حُرمدن»: «حُرِمِنْن»
  1. تعریف «حرمدن». یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حد رَعِیائی ([؟] رعایت‌کننده‌ای) را برای چیزی وَضِعْدَن ([؟] مورد وضع‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد حریم‌دار شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. علی جایگاه پدر و مادر اَش ([؟] آن/آنرا) را حُرِمَد (؟ مورد حریم‌دار شدن قرار دهد).
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «حُرِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] آواثاء:حُرمتدم آواثاء:حُرمتدی حُرِمِتْد آواثاء:حُرمتدیم آواثاء:حُرمتدید آواثاء:حُرمتدند
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] آواثاء:حُرمدم آواثاء:حُرمدی حُرِمْد آواثاء:حُرمدیم آواثاء:حُرمدید آواثاء:حُرمدند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] آواثاء:حُرمتنم آواثاء:حُرمتنی آواثاء:حُرمتند آواثاء:حُرمتنیم آواثاء:حُرمتنید آواثاء:حُرمتنند
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:حُرمم آواثاء:حُرمی حُرِمَد آواثاء:حُرمیم آواثاء:حُرمید آواثاء:حُرمند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] آواثاء:حُرمنتم آواثاء:حُرمنتی حُرِمِنْت آواثاء:حُرمنتیم آواثاء:حُرمنتید آواثاء:حُرمنتند
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:حُرمنم آواثاء:حُرمنی آواثاء:حُرمنَد آواثاء:حُرمنیم آواثاء:حُرمنید آواثاء:حُرمنند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] آواثاء:حُرمننم آواثاء:حُرمننی آواثاء:حُرمننَد آواثاء:حُرمننیم آواثاء:حُرمننید آواثاء:حُرمننند
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «حُرِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بحُرم - - آواثاء:بحُرمید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نحُرم - - آواثاء:نحُرمید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:ناحُرم - - آواثاء:ناحُرمید -

ترجمه

وَضِعْدَن (؟ مورد وضع‌شدن قرار دادن) حد مَنِعائی (؟ منع‌کننده‌ای)

ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To prohibit؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To forbid؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To declare unlawful

وَضِعْدَن (؟ مورد وضع‌شدن قرار دادن) حد رَقِبائی (؟ مراقبت‌کننده‌ای)

ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To designate a protected zone؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To restrict access for safety؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To mark as off-limits

وَضِعْدَن (؟ مورد وضع‌شدن قرار دادن) حد رَعِیائی (؟ رعایت‌کننده‌ای)

ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To honor؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To show reverence؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To mark as sacred (with respect)