حرمدن
ظاهر
مصدر «حَرِمْدَن»، به معنی «حرام کردن (دارای حریم کردن)»، از «حرمـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «حَرِمْد»، «حَرِم»، و «حَرِمْن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /حَرِمْدَن/📥 ❖ریشهشناسی: حرمـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] | متضاد «حرمدن»: حَلِلْدَن ([؟] مورد حلالبودن قرار دادن)
- تعریف «حرمدن». فرایند وَضِعْدَن ([؟] مورد وضعشدن قرار دادن) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حد مَنْعائی ([؟] منعکنندهای) برای فعل هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع): [💬یا بعبارتی «حرام کردن (دارای حریم کردن)»]
- ️تلفظ: /حَرَمْدَن/📥 ❖ریشهشناسی: حرمـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.]
- تعریف «حرمدن». فرایند وَضِعْدَن ([؟] مورد وضعشدن قرار دادن) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حد رَقِبائی ([؟] مراقبتکنندهای) برای چیزی: [💬یا بعبارتی «مورد حریم/محدوده دار شدن قرار دادن به قصد مراقبت»]
- مثال. حَرَمْدَن (؟ مورد حریم/محدوده دار شدن قرار دادن به قصد مراقبت) جایگاه پدر و مادر برای همه فرزندان اِشان ([؟] آنها/خودشان) لَزِمِمائَد ([؟] لازم است).
عملواژه
- ️تلفظ: /حَرِمْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «حرمدن»: ▶ «حَرِمْد» (بنگذشته «حرمدن»)، «حَرِم» (بنکنون «حرمدن»)، «حَرِمْن» (بنآینده «حرمدن») ◀
- تعریف «حرمدن». یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حد مَنْعائی ([؟] منعکنندهای) را برای فعل هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) وَضِعْدَن ([؟] مورد وضعشدن قرار دادن): [💬یا بعبارتی «حرام کردن (دارای حریم کردن)»]
- مثال. خدا خوردن چربی گوسفند را برای اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی)) حَرِمْد (؟ حرام کرد).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «حَرِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بحرم | - | - | آواثاء:بحرمید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نحرم | - | - | آواثاء:نحرمید | - |
- ️تلفظ: /حَرَمْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «حرَمدن»: ▶ «حَرَمْد» (بنگذشته «حرَمدن»)، «حَرَم» (بنکنون «حرَمدن»)، «حَرَمْن» (بنآینده «حرَمدن») ◀
- تعریف «حرمدن». یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حد رَقِبائی ([؟] مراقبتکنندهای) را برای چیزی وَضِعْدَن ([؟] مورد وضعشدن قرار دادن): [💬یا بعبارتی «مورد حریم/محدوده دار شدن قرار دادن به قصد مراقبت»]
- مثال. علی جایگاه پدر و مادر اَش ([؟] آن/آنرا) را حَرَمْد ([؟] معناء:حرَمد).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «حَرَمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بحرَم | - | - | آواثاء:بحرَمید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نحرَم | - | - | آواثاء:نحرَمید | - |
ترجمه
وَضِعْدَن (؟ مورد وضعشدن قرار دادن) حد مَنْعائی (؟ منعکنندهای)
- ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To prohibit؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To condemn؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To declare haram
وَضِعْدَن (؟ مورد وضعشدن قرار دادن) حد رَقِبائی (؟ مراقبتکنندهای)
- ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To safeguard؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To set apart؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To sanctify؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To consecrate
ردهها:
- صفحههای دارای پیوند خراب به پرونده
- واژهها
- واژه فارسی
- مصدر فارسی
- مصدر فارسی عملی
- مصدر فارسی عملی ناصریح
- مصدر فارسی عملی کنایی
- مصدر فارسی عملی کنادین
- مصدر فارسی عملی علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنادین
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی علنئا
- مصدر فارسی عملی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین علنئا