پرش به محتوا

طلبدن

از واژسین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۵۶ توسط Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها) (آغازدن)

مصدر «طَلِبْدَن» به‌معنی «مورد طلب‌شدن قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن برآوردن مطلوبی از کسی خواسته بشود. این مصدر از «طلبـ + ـدن [ پسوند «ـدن» که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شود، نمایانگر مصدر بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «طَلِبْدَن»

بن‌های تصریفی «طَلِبْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

  • بُنْ‌پیشْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «طَلِبِتْد»
  • بُنْ‌گُذَشْتِه [ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «طَلِبْد»
  • بُنْ‌پَسْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «طَلِبِتْن»
  • بُنْ‌کُنون [ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «طَلِب»
  • بُنْ‌پیشْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «طَلِبِنْت»
  • بُنْ‌آیَنْدِه [ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «طَلِبْن»
  • بُنْ‌پَسْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «طَلِبِنْن»

فارسی

مصدر

  1. تعریف «طلبدن». فرایند نَظَرْدَن ([؟] مورد نظر (انتظار) قرار دادن) پیشامد دِلْخاه ([؟] دل‌خواه) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) باقَصْد ([؟] باقصد؛ به‌قصد) اُجِبْدَن ([؟] مورد اجابت‌شدن قرار دادن) اَش ([؟] آن/آنرا) بادَسْت ([؟] به‌دست؛ بوسیله) کسی:‌ [💬یا بعبارتی «مورد طلب‌شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. طَلِبْدَن (؟ مورد طلب‌شدن قرار دادن) خوبْماء ([؟] خوب‌تعیین‌شو (خوبی)) در ذات انسان ئَد ([؟] است (فعل ربط)).🌐ترجمه: طلب کردن خوبی در ذات انسان است.

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /طَلِبْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «طلبدن»: بن گذشته در گذشته «طلبدن»: «طَلِبِتْد»؛ بن گذشته «طلبدن»: «طَلِبْد»؛ بن آینده در گذشته «طلبدن»: «طَلِبِتْن»«طَلِب» (بن‌کنون «طلبدن»)، ؛ بن گذشته در آینده «طلبدن»: «طَلِبِنْت»؛ بن آینده «طلبدن»: «طَلِبْن»؛ بن آینده در آینده «طلبدن»: «طَلِبِنْن»
  1. تعریف «طلبدن». پیشامد دِلْخاه ([؟] دل‌خواه) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را باقَصْد ([؟] باقصد؛ به‌قصد) اُجِبْدَن ([؟] مورد اجابت‌شدن قرار دادن) اَش ([؟] آن/آنرا) بادَسْت ([؟] به‌دست؛ بوسیله) کسی نَظَرْدَن ([؟] مورد نظر (انتظار) قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد طلب‌شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. بهترین رَزِقْماء ([؟] رزق‌شو (روزی؛ رزق)) را از خدا می‌طَلِبْد (؟ مورد طلب‌شدن قرار می‌داد).🌐ترجمه: بهترین رزق را از خدا طلب می‌کنم.
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «طَلِبْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] آواثاء:طلبتدم آواثاء:طلبتدی طَلِبِتْد آواثاء:طلبتدیم آواثاء:طلبتدید آواثاء:طلبتدند
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] آواثاء:طلبدم آواثاء:طلبدی طَلِبْد آواثاء:طلبدیم آواثاء:طلبدید آواثاء:طلبدند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] آواثاء:طلبتنم آواثاء:طلبتنی آواثاء:طلبتند آواثاء:طلبتنیم آواثاء:طلبتنید آواثاء:طلبتنند
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:طلبم آواثاء:طلبی آواثاء:طلبَد آواثاء:طلبیم آواثاء:طلبید آواثاء:طلبند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] آواثاء:طلبنتم آواثاء:طلبنتی طَلِبِنْت آواثاء:طلبنتیم آواثاء:طلبنتید آواثاء:طلبنتند
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:طلبنم آواثاء:طلبنی آواثاء:طلبنَد آواثاء:طلبنیم آواثاء:طلبنید آواثاء:طلبنند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] آواثاء:طلبننم آواثاء:طلبننی آواثاء:طلبننَد آواثاء:طلبننیم آواثاء:طلبننید آواثاء:طلبننند
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «طَلِبْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بطلب - - آواثاء:بطلبید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نطلب - - آواثاء:نطلبید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:ناطلب - - آواثاء:ناطلبید -

ترجمه

نَظَرْدَن (؟ مورد نظر (انتظار) قرار دادن) باقَصْد (؟ باقصد؛ به‌قصد) اُجِبِشْدَن (؟ مورد اجابت‌شدن قرار داده شدن)
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «طلبدن»: To demand