طلبدن
ظاهر
(تغییرمسیر از طلب کردن)
مصدر «طَلَبْدَن»، به معنی «طلب کردن؛ درخواست کردن»، از «طلبـ + ـدن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «طَلَبْد»، «آواثاء:طلب»، و «آواثاء:طلبن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /طَلَبْدَن/📥 ریشهشناسی: طلبـ + ـدن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.]
- تعریف «طلبدن». فرایند نَظَرْدَن ([؟] مورد انتظار قرار دادن) پیشامد دلخواه هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) بِقَصْد ([؟] به قصد) اُجِبِشْتَن ([؟] اجابت شدن) اَش ([؟] آن) توسط کسی: [💬یا بعبارتی «طلب کردن؛ درخواست کردن»]
- مثال. طَلَبْدَن (؟ طلب کردن؛ درخواست کردن) خوبی در ذات انسان هَسْمائَد ([؟] موجود است).
عملواژه
- ️تلفظ: /طَلَبْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «طلبدن»: ▶ «طَلَبْد» (بنگذشته «طلبدن»)، «آواثاء:طلب» (بنکنون «طلبدن»)، «آواثاء:طلبن» (بنآینده «طلبدن») ◀
- تعریف «طلبدن». پیشامد دلخواه هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را بِقَصْد ([؟] به قصد) اُجِبِشْتَن ([؟] اجابت شدن) اَش ([؟] آن) توسط کسی نَظَرْدَن ([؟] مورد انتظار قرار دادن): [💬یا بعبارتی «طلب کردن؛ درخواست کردن»]
- مثال. بهترین رزقها را از خدا میطَلَبْد (؟ طلب میکرد).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «طَلَبْدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بطلب | - | - | آواثاء:بطلبید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نطلب | - | - | آواثاء:نطلبید | - |
ترجمه
نَظَرْدَن بِقَصْد اُجِبِشْتَن
- ترجمه (معادل) انگلیسی «طلبدن»: To demand
همصدرها
هممصدرهای ناصَریح «طَلَبْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
ناصَریح | کُنْمادین«ـمـ» [※ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «ذَکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذَکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] | [[طلبمدن|آواثاء:طلبمدن]] ([؟] معناء:طلبمدن) | [[طلبمادن|آواثاء:طلبمادن]] ([؟] معناء:طلبمادن) | [[طلبماندن|آواثاء:طلبماندن]] ([؟] معناء:طلبماندن) | [[طلبماردن|آواثاء:طلبماردن]] ([؟] معناء:طلبماردن) | [[طلبمابدن|آواثاء:طلبمابدن]] ([؟] معناء:طلبمابدن) | [[طلبمژدن|آواثاء:طلبمژدن]] ([؟] معناء:طلبمژدن) |
کُنادین- | طَلَبْدَن ([؟] طلب کردن؛ درخواست کردن) | [[طلبادن|آواثاء:طلبادن]] ([؟] معناء:طلبادن) | [[طلباندن|آواثاء:طلباندن]] ([؟] معناء:طلباندن) | [[طلباردن|آواثاء:طلباردن]] ([؟] معناء:طلباردن) | [[طلبابدن|آواثاء:طلبابدن]] ([؟] معناء:طلبابدن) | [[طلبژدن|آواثاء:طلبژدن]] ([؟] معناء:طلبژدن) | |
کُناشْتین«ـ*شـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده میشود)».] | [[طلبشتن|آواثاء:طلبشتن]] ([؟] معناء:طلبشتن) | [[طلباشتن|آواثاء:طلباشتن]] ([؟] معناء:طلباشتن) | [[طلبانشتن|آواثاء:طلبانشتن]] ([؟] معناء:طلبانشتن) | [[طلبارشتن|آواثاء:طلبارشتن]] ([؟] معناء:طلبارشتن) | [[طلبابشتن|آواثاء:طلبابشتن]] ([؟] معناء:طلبابشتن) | [[طلبژشتن|آواثاء:طلبژشتن]] ([؟] معناء:طلبژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده میشود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار داد)».] | - | - | [[طلبشاندن|آواثاء:طلبشاندن]] ([؟] معناء:طلبشاندن) | [[طلبشاردن|آواثاء:طلبشاردن]] ([؟] معناء:طلبشاردن) | [[طلبشابدن|آواثاء:طلبشابدن]] ([؟] معناء:طلبشابدن) | [[طلبشژدن|آواثاء:طلبشژدن]] ([؟] معناء:طلبشژدن) |
هممصدرهای نااَثَری «طَلَبْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
نااَثَری | کُنْمادین«ـفمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] | [[طلبفمدن|آواثاء:طلبفمدن]] ([؟] معناء:طلبفمدن) | [[طلبفمادن|آواثاء:طلبفمادن]] ([؟] معناء:طلبفمادن) | [[طلبفماندن|آواثاء:طلبفماندن]] ([؟] معناء:طلبفماندن) | [[طلبفماردن|آواثاء:طلبفماردن]] ([؟] معناء:طلبفماردن) | [[طلبفمابدن|آواثاء:طلبفمابدن]] ([؟] معناء:طلبفمابدن) | [[طلبفمژدن|آواثاء:طلبفمژدن]] ([؟] معناء:طلبفمژدن) |
کُنادین«ـفـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] | [[طلبفتن|آواثاء:طلبفتن]] ([؟] معناء:طلبفتن) | [[طلبفادن|آواثاء:طلبفادن]] ([؟] معناء:طلبفادن) | [[طلبفاندن|آواثاء:طلبفاندن]] ([؟] معناء:طلبفاندن) | [[طلبفاردن|آواثاء:طلبفاردن]] ([؟] معناء:طلبفاردن) | [[طلبفابدن|آواثاء:طلبفابدن]] ([؟] معناء:طلبفابدن) | [[طلبفژدن|آواثاء:طلبفژدن]] ([؟] معناء:طلبفژدن) | |
کُناشْتین«ـف*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] | [[طلبفشتن|آواثاء:طلبفشتن]] ([؟] معناء:طلبفشتن) | [[طلبفاشتن|آواثاء:طلبفاشتن]] ([؟] معناء:طلبفاشتن) | [[طلبفانشتن|آواثاء:طلبفانشتن]] ([؟] معناء:طلبفانشتن) | [[طلبفارشتن|آواثاء:طلبفارشتن]] ([؟] معناء:طلبفارشتن) | [[طلبفابشتن|آواثاء:طلبفابشتن]] ([؟] معناء:طلبفابشتن) | [[طلبفژشتن|آواثاء:طلبفژشتن]] ([؟] معناء:طلبفژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] | - | - | [[طلبشفاندن|آواثاء:طلبشفاندن]] ([؟] معناء:طلبشفاندن) | [[طلبشفاردن|آواثاء:طلبشفاردن]] ([؟] معناء:طلبشفاردن) | [[طلبشفابدن|آواثاء:طلبشفابدن]] ([؟] معناء:طلبشفابدن) | [[طلبشفژدن|آواثاء:طلبشفژدن]] ([؟] معناء:طلبشفژدن) |
هممصدرهای اَثَری «طَلَبْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
اَثَری | کُنْمادین«ـخمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] | [[طلبخمدن|آواثاء:طلبخمدن]] ([؟] معناء:طلبخمدن) | [[طلبخمادن|آواثاء:طلبخمادن]] ([؟] معناء:طلبخمادن) | [[طلبخماندن|آواثاء:طلبخماندن]] ([؟] معناء:طلبخماندن) | [[طلبخماردن|آواثاء:طلبخماردن]] ([؟] معناء:طلبخماردن) | [[طلبخمابدن|آواثاء:طلبخمابدن]] ([؟] معناء:طلبخمابدن) | [[طلبخمژدن|آواثاء:طلبخمژدن]] ([؟] معناء:طلبخمژدن) |
کُنادین«ـخـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] | [[طلبختن|آواثاء:طلبختن]] ([؟] معناء:طلبختن) | [[طلبخادن|آواثاء:طلبخادن]] ([؟] معناء:طلبخادن) | [[طلبخاندن|آواثاء:طلبخاندن]] ([؟] معناء:طلبخاندن) | [[طلبخاردن|آواثاء:طلبخاردن]] ([؟] معناء:طلبخاردن) | [[طلبخابدن|آواثاء:طلبخابدن]] ([؟] معناء:طلبخابدن) | [[طلبخژدن|آواثاء:طلبخژدن]] ([؟] معناء:طلبخژدن) | |
کُناشْتین«ـخ*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] | [[طلبخشتن|آواثاء:طلبخشتن]] ([؟] معناء:طلبخشتن) | [[طلبخاشتن|آواثاء:طلبخاشتن]] ([؟] معناء:طلبخاشتن) | [[طلبخانشتن|آواثاء:طلبخانشتن]] ([؟] معناء:طلبخانشتن) | [[طلبخارشتن|آواثاء:طلبخارشتن]] ([؟] معناء:طلبخارشتن) | [[طلبخابشتن|آواثاء:طلبخابشتن]] ([؟] معناء:طلبخابشتن) | [[طلبخژشتن|آواثاء:طلبخژشتن]] ([؟] معناء:طلبخژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] | - | - | [[طلبشخاندن|آواثاء:طلبشخاندن]] ([؟] معناء:طلبشخاندن) | [[طلبشخاردن|آواثاء:طلبشخاردن]] ([؟] معناء:طلبشخاردن) | [[طلبشخابدن|آواثاء:طلبشخابدن]] ([؟] معناء:طلبشخابدن) | [[طلبشخژدن|آواثاء:طلبشخژدن]] ([؟] معناء:طلبشخژدن) |