پرش به محتوا

کتمدن

از واژسین
(تغییرمسیر از کتمیدن)

مصدر «کَتِمْدَن»، به‌معنی «مورد کتمان‌شدن قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن واقعیتی پنهان نگهداشته بشود. این مصدر از «کتمـ + ـدن [ پسوند «ـدن» که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شود، نمایانگر مصدر بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «کَتِمْدَن»

بن‌های تصریفی «کَتِمْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

  • بُنْ‌پیشْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «کَتِمِتْد»
  • بُنْ‌گُذَشْتِه [ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «کَتِمْد»
  • بُنْ‌پَسْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «کَتِمِتْن»
  • بُنْ‌کُنون [ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «کَتِم»
  • بُنْ‌پیشْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «کَتِمِنْت»
  • بُنْ‌آیَنْدِه [ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «کَتِمْن»
  • بُنْ‌پَسْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «کَتِمِنْن»

فارسی

مصدر

  1. تعریف «کتمدن». فرایند پَنِهدَن ([؟] مورد پنهان‌سازی قرار دادن) وَقِعِیَّت ([؟] واقعیت) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع):‌ [💬یا بعبارتی «مورد کتمان‌شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. کَتِمْدَن (؟ مورد کتمان‌شدن قرار دادن) گواه خدا گناه بزرگ هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) ئَد ([؟] است (فعل ربط)).🌐ترجمه: کتمان کردن گواه خدا گناه بزرگی است.

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /کَتِمْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «کتمدن»: بن گذشته در گذشته «کتمدن»: «کَتِمِتْد»؛ بن گذشته «کتمدن»: «کَتِمْد»؛ بن آینده در گذشته «کتمدن»: «کَتِمِتْن»«کَتِم» (بن‌کنون «کتمدن»)، ؛ بن گذشته در آینده «کتمدن»: «کَتِمِنْت»؛ بن آینده «کتمدن»: «کَتِمْن»؛ بن آینده در آینده «کتمدن»: «کَتِمِنْن»
  1. تعریف «کتمدن». وَقِعِیَّت ([؟] واقعیت) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را پَنِهدَن ([؟] مورد پنهان‌سازی قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد کتمان‌شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. باید بِاَقْسِمَنْد ([؟] مورد قسم‌خورده شدن قرار بدهند) که گُواه ([؟] معناء:گواه) خدا را نَکَتِمَنْد (؟ معناء:نکتمند).🌐ترجمه: باید قسم بخورند که گواه خدا را کتمان نکنند.
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «کَتِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] آواثاء:کتمتدم آواثاء:کتمتدی کَتِمِتْد آواثاء:کتمتدیم آواثاء:کتمتدید آواثاء:کتمتدند
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] آواثاء:کتمدم آواثاء:کتمدی کَتِمْد آواثاء:کتمدیم آواثاء:کتمدید آواثاء:کتمدند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] آواثاء:کتمتنم آواثاء:کتمتنی آواثاء:کتمتند آواثاء:کتمتنیم آواثاء:کتمتنید آواثاء:کتمتنند
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:کتمم آواثاء:کتمی آواثاء:کتمَد آواثاء:کتمیم آواثاء:کتمید آواثاء:کتمند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] آواثاء:کتمنتم آواثاء:کتمنتی کَتِمِنْت آواثاء:کتمنتیم آواثاء:کتمنتید آواثاء:کتمنتند
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:کتمنم آواثاء:کتمنی آواثاء:کتمنَد آواثاء:کتمنیم آواثاء:کتمنید آواثاء:کتمنند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] آواثاء:کتمننم آواثاء:کتمننی آواثاء:کتمننَد آواثاء:کتمننیم آواثاء:کتمننید آواثاء:کتمننند
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «کَتِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - بُکْتَم - - آواثاء:بکتمید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نکتم - - آواثاء:نکتمید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:ناکتم - - آواثاء:ناکتمید -

ترجمه

پَنِهدَن (؟ مورد پنهان‌سازی قرار دادن) وَقِعِیَّت (؟ واقعیت) هی (؟ حرف نکره مفرد و جمع)
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «کتمدن»: To conceal؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «کتمدن»: To withhold؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «کتمدن»: To suppress