ذکردن
ظاهر
(تغییرمسیر از ذکریدن)
مصدر «ذَکِرْدَن»، به معنی «یادآوری کردن»، از «ذکر + دن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «ذَکِرْد»، «ذَکِر»، و «ذَکِرْن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /ذَکِرْدَن/📥 ریشهشناسی: ذکر + دن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.]
- تعریف «ذکردن». فرایند به ذهن کسی آودن اطلاع هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع): [💬یا بعبارتی «یادآوری کردن»]
- مثال. ذَکِرْدَن (؟ یادآوری کردن) نتیجه برخی کارها ممکن ئَد ([؟] است) برایشان سودمند باشد.
عملواژه
- ️تلفظ: /ذَکِرْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «ذکردن»: ▶ «ذَکِرْد» (بنگذشته «ذکردن»)، «ذَکِر» (بنکنون «ذکردن»)، «ذَکِرْن» (بنآینده «ذکردن») ◀
- تعریف «ذکردن». اطلاع هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را به ذهن کسی آوردن: [💬یا بعبارتی «یادآوری کردن»]
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «ذَکِرْدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بذکر | - | - | آواثاء:بذکرید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نذکر | - | - | آواثاء:نذکرید | - |
ترجمه
به ذهن آوردن
- ترجمه (معادل) انگلیسی «ذکردن»: remind
همصدرها
هممصدرهای ناصَریح «ذَکِرْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
ناصَریح | کُنْمادین«ـمـ» [※ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «ذَکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذَکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] | ذَکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن)) | [[ذکرمادن|آواثاء:ذکرمادن]] ([؟] معناء:ذکرمادن) | [[ذکرماندن|آواثاء:ذکرماندن]] ([؟] معناء:ذکرماندن) | [[ذکرماردن|آواثاء:ذکرماردن]] ([؟] معناء:ذکرماردن) | [[ذکرمابدن|آواثاء:ذکرمابدن]] ([؟] معناء:ذکرمابدن) | [[ذکرمژدن|آواثاء:ذکرمژدن]] ([؟] معناء:ذکرمژدن) |
کُنادین- | ذَکِرْدَن ([؟] یادآوری کردن) | [[ذکرادن|آواثاء:ذکرادن]] ([؟] معناء:ذکرادن) | [[ذکراندن|آواثاء:ذکراندن]] ([؟] معناء:ذکراندن) | [[ذکراردن|آواثاء:ذکراردن]] ([؟] معناء:ذکراردن) | [[ذکرابدن|آواثاء:ذکرابدن]] ([؟] معناء:ذکرابدن) | [[ذکرژدن|آواثاء:ذکرژدن]] ([؟] معناء:ذکرژدن) | |
کُناشْتین«ـ*شـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده میشود)».] | [[ذکرشتن|آواثاء:ذکرشتن]] ([؟] معناء:ذکرشتن) | [[ذکراشتن|آواثاء:ذکراشتن]] ([؟] معناء:ذکراشتن) | [[ذکرانشتن|آواثاء:ذکرانشتن]] ([؟] معناء:ذکرانشتن) | [[ذکرارشتن|آواثاء:ذکرارشتن]] ([؟] معناء:ذکرارشتن) | [[ذکرابشتن|آواثاء:ذکرابشتن]] ([؟] معناء:ذکرابشتن) | [[ذکرژشتن|آواثاء:ذکرژشتن]] ([؟] معناء:ذکرژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده میشود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار داد)».] | - | - | [[ذکرشاندن|آواثاء:ذکرشاندن]] ([؟] معناء:ذکرشاندن) | [[ذکرشاردن|آواثاء:ذکرشاردن]] ([؟] معناء:ذکرشاردن) | [[ذکرشابدن|آواثاء:ذکرشابدن]] ([؟] معناء:ذکرشابدن) | [[ذکرشژدن|آواثاء:ذکرشژدن]] ([؟] معناء:ذکرشژدن) |
هممصدرهای نااَثَری «ذَکِرْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
نااَثَری | کُنْمادین«ـفمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] | [[ذکرفمدن|آواثاء:ذکرفمدن]] ([؟] معناء:ذکرفمدن) | [[ذکرفمادن|آواثاء:ذکرفمادن]] ([؟] معناء:ذکرفمادن) | [[ذکرفماندن|آواثاء:ذکرفماندن]] ([؟] معناء:ذکرفماندن) | [[ذکرفماردن|آواثاء:ذکرفماردن]] ([؟] معناء:ذکرفماردن) | [[ذکرفمابدن|آواثاء:ذکرفمابدن]] ([؟] معناء:ذکرفمابدن) | [[ذکرفمژدن|آواثاء:ذکرفمژدن]] ([؟] معناء:ذکرفمژدن) |
کُنادین«ـفـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] | [[ذکرفتن|آواثاء:ذکرفتن]] ([؟] معناء:ذکرفتن) | [[ذکرفادن|آواثاء:ذکرفادن]] ([؟] معناء:ذکرفادن) | [[ذکرفاندن|آواثاء:ذکرفاندن]] ([؟] معناء:ذکرفاندن) | [[ذکرفاردن|آواثاء:ذکرفاردن]] ([؟] معناء:ذکرفاردن) | [[ذکرفابدن|آواثاء:ذکرفابدن]] ([؟] معناء:ذکرفابدن) | [[ذکرفژدن|آواثاء:ذکرفژدن]] ([؟] معناء:ذکرفژدن) | |
کُناشْتین«ـف*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] | [[ذکرفشتن|آواثاء:ذکرفشتن]] ([؟] معناء:ذکرفشتن) | [[ذکرفاشتن|آواثاء:ذکرفاشتن]] ([؟] معناء:ذکرفاشتن) | [[ذکرفانشتن|آواثاء:ذکرفانشتن]] ([؟] معناء:ذکرفانشتن) | [[ذکرفارشتن|آواثاء:ذکرفارشتن]] ([؟] معناء:ذکرفارشتن) | [[ذکرفابشتن|آواثاء:ذکرفابشتن]] ([؟] معناء:ذکرفابشتن) | [[ذکرفژشتن|آواثاء:ذکرفژشتن]] ([؟] معناء:ذکرفژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] | - | - | [[ذکرشفاندن|آواثاء:ذکرشفاندن]] ([؟] معناء:ذکرشفاندن) | [[ذکرشفاردن|آواثاء:ذکرشفاردن]] ([؟] معناء:ذکرشفاردن) | [[ذکرشفابدن|آواثاء:ذکرشفابدن]] ([؟] معناء:ذکرشفابدن) | [[ذکرشفژدن|آواثاء:ذکرشفژدن]] ([؟] معناء:ذکرشفژدن) |
هممصدرهای اَثَری «ذَکِرْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
اَثَری | کُنْمادین«ـخمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] | [[ذکرخمدن|آواثاء:ذکرخمدن]] ([؟] معناء:ذکرخمدن) | [[ذکرخمادن|آواثاء:ذکرخمادن]] ([؟] معناء:ذکرخمادن) | [[ذکرخماندن|آواثاء:ذکرخماندن]] ([؟] معناء:ذکرخماندن) | [[ذکرخماردن|آواثاء:ذکرخماردن]] ([؟] معناء:ذکرخماردن) | [[ذکرخمابدن|آواثاء:ذکرخمابدن]] ([؟] معناء:ذکرخمابدن) | [[ذکرخمژدن|آواثاء:ذکرخمژدن]] ([؟] معناء:ذکرخمژدن) |
کُنادین«ـخـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] | [[ذکرختن|آواثاء:ذکرختن]] ([؟] معناء:ذکرختن) | [[ذکرخادن|آواثاء:ذکرخادن]] ([؟] معناء:ذکرخادن) | [[ذکرخاندن|آواثاء:ذکرخاندن]] ([؟] معناء:ذکرخاندن) | [[ذکرخاردن|آواثاء:ذکرخاردن]] ([؟] معناء:ذکرخاردن) | [[ذکرخابدن|آواثاء:ذکرخابدن]] ([؟] معناء:ذکرخابدن) | [[ذکرخژدن|آواثاء:ذکرخژدن]] ([؟] معناء:ذکرخژدن) | |
کُناشْتین«ـخ*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] | [[ذکرخشتن|آواثاء:ذکرخشتن]] ([؟] معناء:ذکرخشتن) | [[ذکرخاشتن|آواثاء:ذکرخاشتن]] ([؟] معناء:ذکرخاشتن) | [[ذکرخانشتن|آواثاء:ذکرخانشتن]] ([؟] معناء:ذکرخانشتن) | [[ذکرخارشتن|آواثاء:ذکرخارشتن]] ([؟] معناء:ذکرخارشتن) | [[ذکرخابشتن|آواثاء:ذکرخابشتن]] ([؟] معناء:ذکرخابشتن) | [[ذکرخژشتن|آواثاء:ذکرخژشتن]] ([؟] معناء:ذکرخژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] | - | - | [[ذکرشخاندن|آواثاء:ذکرشخاندن]] ([؟] معناء:ذکرشخاندن) | [[ذکرشخاردن|آواثاء:ذکرشخاردن]] ([؟] معناء:ذکرشخاردن) | [[ذکرشخابدن|آواثاء:ذکرشخابدن]] ([؟] معناء:ذکرشخابدن) | [[ذکرشخژدن|آواثاء:ذکرشخژدن]] ([؟] معناء:ذکرشخژدن) |