حستن
ظاهر
	
	
(تغییرمسیر از حس کردن)
مصدر «حِسّْتَن»، بهمعنی «مورد حسشدن قرار دادن» میباشد؛ بهعبارتی دیگر، فرایندی که در آن چیزی از طریق حواس پنجگانه دریافت بشود. این مصدر از «حسـ + ـتن [※ پسوند «ـدن» که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشود، نمایانگر مصدر بودن یک واژه است.] » ساختهشده است.
; بنهای تصریفی «حِسّْتَن»
بنهای تصریفی «حِسّْتَن» بهگونه زیر ساخته میشوند:
- بُنْپیشْگُذَشْتِه [※ پایه فعلهای گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «{{:آواثاء:بنجثاء:حستن/پیشگذشته}}»
- بُنْگُذَشْتِه [※ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «حِسّْت»
- بُنْپَسْگُذَشْتِه [※ پایه فعلهای آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «{{:آواثاء:بنجثاء:حستن/پسگذشته}}»
- بُنْکُنون [※ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «حِسّ»
- بُنْپیشْآیَنْدِه [※ پایه فعلهای گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «{{:آواثاء:بنجثاء:حستن/پیشآینده}}»
- بُنْآیَنْدِه [※ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «حِسّْن»
- بُنْپَسْآیَنْدِه [※ پایه فعلهای آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «{{:آواثاء:بنجثاء:حستن/پسآینده}}»
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /حِسّْتَن/📥 ریشهشناسی: حسـ + ـتن [※ پسوند «ـدن» که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشود، نمایانگر مصدر بودن یک واژه است.] ❖ | همردیف(های) «حستن»: سُهْتَن ([؟] مور احساس قرار دادن)؛ عُطوفْتَن ([؟] مورد عطوفت قرار دادن)
- تعریف «حستن». فرایند دَرْیابْدَن ([؟] مورد آگاهییافتهشدن قرار دادن) ویژگی چیزی ازطریق تواناییهای بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی، یا لَمْسایی ([؟] لامسه): [💬یا بعبارتی «مورد حسشدن قرار دادن»] 
عملواژه
- ️تلفظ: /حِسّْتَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «حستن»: ▶ بن گذشته در گذشته «حستن»: «{{:آواثاء:بنجثاء:حستن/پیشگذشته}}»؛ بن گذشته «حستن»: ↦«حِسّْت»↤؛ بن آینده در گذشته «حستن»: «{{:آواثاء:بنجثاء:حستن/پسگذشته}}»⟼«حِسّ» (بنکنون «حستن»)، ⟻؛ بن گذشته در آینده «حستن»: «{{:آواثاء:بنجثاء:حستن/پیشآینده}}»؛ بن آینده «حستن»: ↦«حِسّْن»؛ بن آینده در آینده «حستن»: ↤«{{:آواثاء:بنجثاء:حستن/پسآینده}}»◀
- تعریف «حستن». ویژگی چیزی را ازطریق تواناییهای بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی، یا لَمْسایی ([؟] لامسه) دَرْیابْدَن ([؟] مورد آگاهییافتهشدن قرار دادن): [💬یا بعبارتی «مورد حسشدن قرار دادن»] 
- مثال. تا به خانه اِمان ([؟] ما) دَرونِمْدَم ([؟] وارد شدم)، بوی خوش غذا را حِسّْتَم (؟ مورد حسشدن قرار دادم).
 
| عَمَلْواژههای اَنِجائی فَرْمانی سادی «حِسّْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
| نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمِعْتایی | |||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|
| یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
| مُثْبَت [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] | - | آواثاء:بحس | - | - | آواثاء:بحسید | - | |
| طَرْدی [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] | - | آواثاء:نحس | - | - | آواثاء:نحسید | - | |
| حَذَری [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] | - | آواثاء:ناحس | - | - | آواثاء:ناحسید | - | |
ترجمه
دَرْیابْدَن (؟ مورد آگاهییافتهشدن قرار دادن) ازطریق حِسّاییهای (؟ توانایی حسکنی) پنجگانه
- ترجمه (معادل) انگلیسی «حستن»: To sense
ردهها: 
- صفحههای دارای پیوند خراب به پرونده
- واژهها
- واژه فارسی
- مصدر فارسی
- مصدر فارسی عملی
- مصدر فارسی عملی ناصریح
- مصدر فارسی عملی کنایی
- مصدر فارسی عملی کنادین
- مصدر فارسی عملی علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنادین
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی علنئا
- مصدر فارسی عملی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین علنئا