پرش به محتوا

حستن

از واژسین

مصدر «حِسّْتَن»، به‌معنی «مورد حس‌شدن قرار دادن» می‌باشد؛ به زبان ساده‌تر، فرایندی که در آن چیزی از طریق حواس پنج‌گانه دریافت بشود. این مصدر از «حسـ + ـتن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده آن، به ترتیب، «حِسّْت»، «حِسّ»، و «حِسّْن» می‌باشد.

فارسی

مصدر

  1. تعریف «حستن». فرایند دَرْیابْدَن ([؟] مورد آگاهی‌یافته‌شدن قرار دادن) ویژگی چیزی ازطریق توانایی‌های بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی، یا لَمْسایی ([؟] لامسه):‌ [💬یا بعبارتی «مورد حس‌شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. برای حِسّْتَن (؟ مورد حس‌شدن قرار دادن) مزه یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) غذا باید آن را روی زبان بِنِهْد ([؟] قرار داد).

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /حِسّْتَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «حستن»: «حِسّْت» (بن‌گذشته «حستن»)، «حِسّ» (بن‌کنون «حستن»)، «حِسّْن» (بن‌آینده «حستن»)
  1. تعریف «حستن». ویژگی چیزی را ازطریق توانایی‌های بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی، یا لَمْسایی ([؟] لامسه) دَرْیابْدَن ([؟] مورد آگاهی‌یافته‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد حس‌شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. تا به خانه اِمان ([؟] ما) دَرونِمْدَم ([؟] وارد شدم)، بوی خوش غذا را حِسّْتَم (؟ مورد حس‌شدن قرار دادم).
عَمَلْواژه‌های وَقِعائی نافَرْجامی سادی «حِسّْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] حِسّْتَم آواثاء:حستی حِسّْت آواثاء:حستیم آواثاء:حستید آواثاء:حستند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] ناحِسّْتَم ناآواثاء:حستی ناحِسّْت ناآواثاء:حستیم ناآواثاء:حستید ناآواثاء:حستند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] آواثاء:حسم آواثاء:حسی آواثاء:حسد آواثاء:حسیم آواثاء:حسید آواثاء:حسند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] ناآواثاء:حسم ناآواثاء:حسی ناآواثاء:حسد ناآواثاء:حسیم ناآواثاء:حسید ناآواثاء:حسند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] آواثاء:حسنم آواثاء:حسنی آواثاء:حسنَد آواثاء:حسنیم آواثاء:حسنید آواثاء:حسنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] ناآواثاء:حسنم ناآواثاء:حسنی ناآواثاء:حسنَد ناآواثاء:حسنیم ناآواثاء:حسنید ناآواثاء:حسنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی نافَرْجامی سادی «حِسّْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] بِحِسّْتَم بِآواثاء:حستی بِحِسّْت بِآواثاء:حستیم بِآواثاء:حستید بِآواثاء:حستند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] نَحِسّْتَم نَآواثاء:حستی نَحِسّْت نَآواثاء:حستیم نَآواثاء:حستید نَآواثاء:حستند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] بِآواثاء:حسم بِآواثاء:حسی بِآواثاء:حسد بِآواثاء:حسیم بِآواثاء:حسید بِآواثاء:حسند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] نَآواثاء:حسم نَآواثاء:حسی نَآواثاء:حسد نَآواثاء:حسیم نَآواثاء:حسید نَآواثاء:حسند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] بِآواثاء:حسنم بِآواثاء:حسنی بِآواثاء:حسنَد بِآواثاء:حسنیم بِآواثاء:حسنید بِآواثاء:حسنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] نَآواثاء:حسنم نَآواثاء:حسنی نَآواثاء:حسنَد نَآواثاء:حسنیم نَآواثاء:حسنید نَآواثاء:حسنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «حِسّْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] - آواثاء:بحس - - آواثاء:بحسید -
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] - آواثاء:نحس - - آواثاء:نحسید -

ترجمه

دَرْیابْدَن (؟ مورد آگاهی‌یافته‌شدن قرار دادن) ازطریق حِسّایی‌های (؟ توانایی حس‌کنی) پنجگانه
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «حستن»: To sense