پرش به محتوا

حستن

از واژسین
مصدر «حِسّْتَن»، به معنی «حس کردن»، از «حسـ + ـتن [ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، می‌گویند.] » ساخته‌شده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «آواثاء:حست»، «آواثاء:حس»، و «آواثاء:حسن» می‌باشد.

فارسی

مصدر

  • 🗣تلفظ: /حِسّْتَن/📥 ریشه‌شناسی: حسـ + ـتن [ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، می‌گویند.]
  1. تعریف «حستن». فرایند دریافتن ویژگی چیزی ازطریق توانایی‌های بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی، یا لَمْسایی ([؟] لامسه):‌ [💬یا بعبارتی «حس کردن»]
    🚀مثال. برای حِسّْتَن (؟ حس کردن) مزه یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) غذا باید آن را روی زبان بِنِهید ([؟] قرار داد).

عملواژه

  1. تعریف «حستن». ویژگی چیزی را ازطریق توانایی‌های بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی، یا لَمْسایی ([؟] لامسه) دریافتن:‌ [💬یا بعبارتی «حس کردن»]
    🚀مثال. تا به خانه اِمان ([؟] ما) دَرونِمْدَم ([؟] وارد شدم)، بوی خوش غذا را حِسّْتَم (؟ حس کردم).
عَمَلْواژه‌های وَقَعائی نافَرْجامی سادی «حِسّْتَن» 「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] حِسّْتَم آواثاء:حستی آواثاء:حست آواثاء:حستیم آواثاء:حستید آواثاء:حستند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] ناحِسّْتَم ناآواثاء:حستی ناآواثاء:حست ناآواثاء:حستیم ناآواثاء:حستید ناآواثاء:حستند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] آواثاء:حسم آواثاء:حسی آواثاء:حسد آواثاء:حسیم آواثاء:حسید آواثاء:حسند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] ناآواثاء:حسم ناآواثاء:حسی ناآواثاء:حسد ناآواثاء:حسیم ناآواثاء:حسید ناآواثاء:حسند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] آواثاء:حسنم آواثاء:حسنی آواثاء:حسنَد آواثاء:حسنیم آواثاء:حسنید آواثاء:حسنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] ناآواثاء:حسنم ناآواثاء:حسنی ناآواثاء:حسنَد ناآواثاء:حسنیم ناآواثاء:حسنید ناآواثاء:حسنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی نافَرْجامی سادی «حِسّْتَن» 「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] بِحِسّْتَم بِآواثاء:حستی بِآواثاء:حست بِآواثاء:حستیم بِآواثاء:حستید بِآواثاء:حستند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] نَحِسّْتَم نَآواثاء:حستی نَآواثاء:حست نَآواثاء:حستیم نَآواثاء:حستید نَآواثاء:حستند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] بِآواثاء:حسم بِآواثاء:حسی بِآواثاء:حسد بِآواثاء:حسیم بِآواثاء:حسید بِآواثاء:حسند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] نَآواثاء:حسم نَآواثاء:حسی نَآواثاء:حسد نَآواثاء:حسیم نَآواثاء:حسید نَآواثاء:حسند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] بِآواثاء:حسنم بِآواثاء:حسنی بِآواثاء:حسنَد بِآواثاء:حسنیم بِآواثاء:حسنید بِآواثاء:حسنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] نَآواثاء:حسنم نَآواثاء:حسنی نَآواثاء:حسنَد نَآواثاء:حسنیم نَآواثاء:حسنید نَآواثاء:حسنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «حِسّْتَن» 「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] - آواثاء:بحس - - آواثاء:بحسید -
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] - آواثاء:نحس - - آواثاء:نحسید -

ترجمه

دریافتن ازطریق حِسّایی‌های پنجگانه
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «حستن»: sense

هم‌صدرها

هم‌مصدرهای ناصَریح «حِسّْتَن»
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، می‌گویند.] ] گُزارِشی- گُزاری«ـا» [ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده می‌شود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] اَنْگیزی«ـانـ» [ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده می‌شود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفته‌شدن قرار دادن)».] سَبَبی«ـار» [ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامه‌ریزی شده، استفاده می‌شود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] باعِثی«ـابـ» [ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل توسط پدیده‌ای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده می‌شود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندم‌ها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] حَقایی«ـژ» [ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخ‌می‌دهد، استفاده می‌شود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».]
ناصَریح کُنْمادین«ـمـ» [ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده می‌شود؛ مثل، «ذِکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذِکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسمدن|آواثاء:حسمدن]] ([؟] معناء:حسمدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسمادن|آواثاء:حسمادن]] ([؟] معناء:حسمادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسماندن|آواثاء:حسماندن]] ([؟] معناء:حسماندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسماردن|آواثاء:حسماردن]] ([؟] معناء:حسماردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسمابدن|آواثاء:حسمابدن]] ([؟] معناء:حسمابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسمژدن|آواثاء:حسمژدن]] ([؟] معناء:حسمژدن)「⋯」
کُنادین- 「؟」 🎯 💡 🌟📌حِسّْتَن ([؟] حس کردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسادن|آواثاء:حسادن]] ([؟] معناء:حسادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حساندن|آواثاء:حساندن]] ([؟] معناء:حساندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حساردن|آواثاء:حساردن]] ([؟] معناء:حساردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسابدن|آواثاء:حسابدن]] ([؟] معناء:حسابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسژدن|آواثاء:حسژدن]] ([؟] معناء:حسژدن)「⋯」
کُناشْتین«ـ*شـ» [ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده می‌شود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده می‌شود)».] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسشتن|آواثاء:حسشتن]] ([؟] معناء:حسشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حساشتن|آواثاء:حساشتن]] ([؟] معناء:حساشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسانشتن|آواثاء:حسانشتن]] ([؟] معناء:حسانشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسارشتن|آواثاء:حسارشتن]] ([؟] معناء:حسارشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسابشتن|آواثاء:حسابشتن]] ([؟] معناء:حسابشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسژشتن|آواثاء:حسژشتن]] ([؟] معناء:حسژشتن)「⋯」
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده می‌شود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خورده‌شدن به علت سوق‌یافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خورده‌شدن به علت سوق‌یافتگی قرار داد)».] - - 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسشاندن|آواثاء:حسشاندن]] ([؟] معناء:حسشاندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسشاردن|آواثاء:حسشاردن]] ([؟] معناء:حسشاردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسشابدن|آواثاء:حسشابدن]] ([؟] معناء:حسشابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسشژدن|آواثاء:حسشژدن]] ([؟] معناء:حسشژدن)「⋯」
هم‌مصدرهای نااَثَری «حِسّْتَن»
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، می‌گویند.] ] گُزارِشی- گُزاری«ـا» [ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده می‌شود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] اَنْگیزی«ـانـ» [ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده می‌شود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفته‌شدن قرار دادن)».] سَبَبی«ـار» [ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامه‌ریزی شده، استفاده می‌شود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] باعِثی«ـابـ» [ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل توسط پدیده‌ای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده می‌شود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندم‌ها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] حَقایی«ـژ» [ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخ‌می‌دهد، استفاده می‌شود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».]
نااَثَری کُنْمادین«ـفمـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسفمدن|آواثاء:حسفمدن]] ([؟] معناء:حسفمدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسفمادن|آواثاء:حسفمادن]] ([؟] معناء:حسفمادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسفماندن|آواثاء:حسفماندن]] ([؟] معناء:حسفماندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسفماردن|آواثاء:حسفماردن]] ([؟] معناء:حسفماردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسفمابدن|آواثاء:حسفمابدن]] ([؟] معناء:حسفمابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسفمژدن|آواثاء:حسفمژدن]] ([؟] معناء:حسفمژدن)「⋯」
کُنادین«ـفـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسفتن|آواثاء:حسفتن]] ([؟] معناء:حسفتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسفادن|آواثاء:حسفادن]] ([؟] معناء:حسفادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسفاندن|آواثاء:حسفاندن]] ([؟] معناء:حسفاندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسفاردن|آواثاء:حسفاردن]] ([؟] معناء:حسفاردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسفابدن|آواثاء:حسفابدن]] ([؟] معناء:حسفابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسفژدن|آواثاء:حسفژدن]] ([؟] معناء:حسفژدن)「⋯」
کُناشْتین«ـف*شـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسفشتن|آواثاء:حسفشتن]] ([؟] معناء:حسفشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسفاشتن|آواثاء:حسفاشتن]] ([؟] معناء:حسفاشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسفانشتن|آواثاء:حسفانشتن]] ([؟] معناء:حسفانشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسفارشتن|آواثاء:حسفارشتن]] ([؟] معناء:حسفارشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسفابشتن|آواثاء:حسفابشتن]] ([؟] معناء:حسفابشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسفژشتن|آواثاء:حسفژشتن]] ([؟] معناء:حسفژشتن)「⋯」
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] - - 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسشفاندن|آواثاء:حسشفاندن]] ([؟] معناء:حسشفاندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسشفاردن|آواثاء:حسشفاردن]] ([؟] معناء:حسشفاردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسشفابدن|آواثاء:حسشفابدن]] ([؟] معناء:حسشفابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسشفژدن|آواثاء:حسشفژدن]] ([؟] معناء:حسشفژدن)「⋯」
هم‌مصدرهای اَثَری «حِسّْتَن»
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، می‌گویند.] ] گُزارِشی- گُزاری«ـا» [ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده می‌شود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] اَنْگیزی«ـانـ» [ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده می‌شود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفته‌شدن قرار دادن)».] سَبَبی«ـار» [ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامه‌ریزی شده، استفاده می‌شود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] باعِثی«ـابـ» [ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن انجام فعل توسط پدیده‌ای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده می‌شود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندم‌ها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] حَقایی«ـژ» [ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشان‌دادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخ‌می‌دهد، استفاده می‌شود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».]
اَثَری کُنْمادین«ـخمـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسخمدن|آواثاء:حسخمدن]] ([؟] معناء:حسخمدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسخمادن|آواثاء:حسخمادن]] ([؟] معناء:حسخمادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسخماندن|آواثاء:حسخماندن]] ([؟] معناء:حسخماندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسخماردن|آواثاء:حسخماردن]] ([؟] معناء:حسخماردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسخمابدن|آواثاء:حسخمابدن]] ([؟] معناء:حسخمابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسخمژدن|آواثاء:حسخمژدن]] ([؟] معناء:حسخمژدن)「⋯」
کُنادین«ـخـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسختن|آواثاء:حسختن]] ([؟] معناء:حسختن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسخادن|آواثاء:حسخادن]] ([؟] معناء:حسخادن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسخاندن|آواثاء:حسخاندن]] ([؟] معناء:حسخاندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسخاردن|آواثاء:حسخاردن]] ([؟] معناء:حسخاردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسخابدن|آواثاء:حسخابدن]] ([؟] معناء:حسخابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسخژدن|آواثاء:حسخژدن]] ([؟] معناء:حسخژدن)「⋯」
کُناشْتین«ـخ*شـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسخشتن|آواثاء:حسخشتن]] ([؟] معناء:حسخشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسخاشتن|آواثاء:حسخاشتن]] ([؟] معناء:حسخاشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسخانشتن|آواثاء:حسخانشتن]] ([؟] معناء:حسخانشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسخارشتن|آواثاء:حسخارشتن]] ([؟] معناء:حسخارشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسخابشتن|آواثاء:حسخابشتن]] ([؟] معناء:حسخابشتن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسخژشتن|آواثاء:حسخژشتن]] ([؟] معناء:حسخژشتن)「⋯」
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] - - 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسشخاندن|آواثاء:حسشخاندن]] ([؟] معناء:حسشخاندن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسشخاردن|آواثاء:حسشخاردن]] ([؟] معناء:حسشخاردن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسشخابدن|آواثاء:حسشخابدن]] ([؟] معناء:حسشخابدن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[حسشخژدن|آواثاء:حسشخژدن]] ([؟] معناء:حسشخژدن)「⋯」
آموصَدْرْهای «حِسّْتَن»
وَنْدامو تـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/ت] شـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/ش] مـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/م] انـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/ان] امـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/عملائی/ام]
عَمَلائی 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[تحستن|آواثاء:تحستن]] ([؟] معناء:تحستن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[شحستن|آواثاء:شحستن]] ([؟] معناء:شحستن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[محستن|آواثاء:محستن]] ([؟] معناء:محستن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[انحستن|آواثاء:انحستن]] ([؟] معناء:انحستن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[امحستن|آواثاء:امحستن]] ([؟] معناء:امحستن)「⋯」
وَنْدامو ئـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/ربطائی/هئ] مئـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/ربطائی/هئ] وئـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/ربطائی/هئ] هئـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/ربطائی/هئ] فئـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/ربطائی/هئ]
رَبْطائی 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[ئحستن|آواثاء:ئحستن]] ([؟] معناء:ئحستن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[مئحستن|آواثاء:مئحستن]] ([؟] معناء:مئحستن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وئحستن|آواثاء:وئحستن]] ([؟] معناء:وئحستن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[هئحستن|آواثاء:هئحستن]] ([؟] معناء:هئحستن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فئحستن|آواثاء:فئحستن]] ([؟] معناء:فئحستن)「⋯」
وَنْدامو ثـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/وضعائی/ث] بـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/وضعائی/ب] نـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/وضعائی/ن] پـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/وضعائی/پ]
وَضْعائی 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[ثحستن|آواثاء:ثحستن]] ([؟] معناء:ثحستن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[بحستن|آواثاء:بحستن]] ([؟] معناء:بحستن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[نحستن|آواثاء:نحستن]] ([؟] معناء:نحستن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[پحستن|آواثاء:پحستن]] ([؟] معناء:پحستن)「⋯」
وَنْدامو و [ فراثاء:بنواج/وندامو/رجحائی/و] فـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/رجحائی/ف]
رَجْحائی 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[وحستن|آواثاء:وحستن]] ([؟] معناء:وحستن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[فحستن|آواثاء:فحستن]] ([؟] معناء:فحستن)「⋯」
وَنْدامو هـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/تبعائی/ه] یـ [ فراثاء:بنواج/وندامو/تبعائی/ی]
تَبَعائی 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[هحستن|آواثاء:هحستن]] ([؟] معناء:هحستن)「⋯」 「؟」 🎯 💡 🌟📌[[یحستن|آواثاء:یحستن]] ([؟] معناء:یحستن)「⋯」
الگو:صدرال/آمو/وج
الگو:صدرال/آمو/وی