الگو:فارسی/چکیداء
الگو «فارسی/چِکیداء»
این الگو برای ارائیدَن[؟]ارائه دادن چِکیداء[؟]خلاصه اصطلاحهای «فارسی نوین»، که دَرَّبط[؟]مرتبط با «مصدرهای عملی» و «بنجملههای عملی» (عملواژهها) ئَند[؟]هستند، بِبَهْرِشَد[؟]استفاده میشود.
شناسه | توضیح |
---|---|
مصدر
|
«مصدر» واژهای است که به «ـدن» یا «ـتن» ختم میشود. اغلب اسم یک فرایند است، مثل «خوردن» و «گفتن»؛ ولی گاهی ممکن است اسم یک رابطه باشد، مثل «بودن» و «باشیدن». |
عملواژه
|
«عَمَلْواژه» فعلی است که برای بیان انجام کاری استفاده میشود، مثل «خورد» در «علی غذایش را خورد»؛ نه مثل «است» در «علی پولدار است» که پولداری را به علی منتسب میکند. |
شناسه | توضیح |
---|---|
مصدر-گزارشی
|
«مصدر گُزارشی» مصدری است که به «ـدن» یا «ـتن» ختم میشود و برای ساختن فعلهایی استفاده میشود که صریحاً مسئول بودن یا نبودن فاعل را نشان نمیدهد؛ مثل، «بریدن» در «علی کیک هه را برید» که گویای ارادی بودن کار «علی» است، ولی در «چاقو دست ام را برید» گویای ارادی بودن کار چاقو نیست. |
مصدر-گزاری
|
«مصدر گُزاری» مصدری است که به «ـادن» ختم میشود و برای ساختن فعلهایی استفاده میشود که صریحا مسئول بودن فاعل را نشان میدهد؛ مثل، «بُرادن» در «علی دستم را بُراد» که گویای مسئول بودن علی است. |
مصدر-انگیزی
|
«مصدر اَنْگیزی» مصدری است که به «ـاندن» ختم میشود و برای ساختن فعلهایی استفاده میشود که گویای مجاب کردن کسی به انجام کاری است؛ مثل، «خوراندن» در «علی کباب ام را به حسن خوراند» که گویای مجاب شدن «حسن» توسط «علی» برای خوردن «کبابم» است. |
مصدر-باعثی
|
«مصدر باعِثی» مصدری است که به «ـاردن» ختم میشود و برای ساختن فعلهایی استفاده میشود که گویای فرمان دادن یا برنامهریزی کردن یک سیستم برای انجام کاری است؛ مثل «اِجْرارْدَن» در «من این برنامه را در ویندوز اجراردم» که گویای فرمان دادن «من» به «ویندوز» برای اجرا کردن «برنامه» است؛ پس، مسئول اجرا شدن «برنامه» «من» است. |
مصدر-سببی
|
«مصدر سَبَبی» مصدری است که به «ـژدن» ختم میشود و برای ساختن فعلهایی استفاده میشود که گویای یک فعالیت طبیعی است؛ مثل، «جَذْبِژْدَن» در «هسته اتم الکترونها را [بسمت خودش] جَذْبِژَد» که گویای جذب شدن «الکترونها» توسط «هسته اتم» است؛ بعبارتی، هیچ اراده یا مسئولیتی متوجه «هسته اتم» نیست. |
شناسه | توضیح |
---|---|
مصدر-کنمادین
|
«مصدر کُنْمادین» مصدری است که به «ـمیدن»، «ـمادن»، «ـماندن»، «ـماردن»، یا «ـمژدن» ختم میشود و برای ساختن فعلهایی استفاده میشوند که مفعول ندارند؛ مثل، «صُلْحامیدَن» در «پس از سربازی، رفتار اش صُلحامید» که بمعنی «پس از سربازی رفتارش اصلاح شد» است. |
مصدر-کنادین
|
«مصدر کُنادین» مصدری است که به «ـدن/ـتن»، «ـادن»، «ـاندن»، «ـاردن»، یا «ـژدن» ختم میشود و برای ساختن فعلهایی استفاده میشود که صریحا گویای متاثر بودن یا نبودن مفعول نیستند؛ مثل، «برداشتن» در «کیف ام را برداشتم» که گویای متاثر بودن «کیفم» است، ولی در «دادهها را از پایگاهداده برداشتم» چنین نیست. |
مصدر-کناشتین
|
«مصدر کُناشْتین» مصدری است که به «ـشتن»، «ـاشتن»، «ـانشتن»، «ـارشتن»، یا «ـژشتن» ختم میشود و برای ساختن حالت مجهول نوع اول «فعلهای کُنادین» استفاده میشود؛ مثل، «خُورِشْتَن» در «کباب ام خُورِشْتْ» که بمعنی «کبابم خورده شد» است. |
مصدر-کنشاندین
|
«مصدر کُنِشانْدین» مصدری است که به «ـشاندن»، «ـشاردن»، یا «ـشژدن» ختم میشود و برای ساختن حالت مجهول نوع دوم «فعلهای کُنادین» استفاده میشود؛ مثل، «خُورِشانْدَن» در «حسن کبابم را خورشاند» که بمفهوم «کسی حسن را به خوردن کبابم مجاب کرد» است. |
مصدر-کنفادین
|
«مصدر کُنْفادین» مصدری است که به «ـفتن/ـفیدن»، «ـفادن»، «ـفاندن»، «ـفاردن»، یا «ـفژدن» ختم میشود و برای ساختن فعلهایی استفاده میشود که صریحا گویای متاثر نبودن مفول اند؛ مثل، «صُلْحِفْتَن» در «آرایه هه را صُلْحِفْت» که بمفهوم «ساختن آرایه اصلاح شده از روی آرایه نخست» است. |
مصدر-کنفاشتین
|
«مصدر کُنْفاشْتین» مصدری است که به «ـفشتن»، «ـفاشتن»، «ـفانشتن»، «ـفارشتن»، یا «ـفژشتن» ختم میشود و برای ساختن حالت مجهول نوع اول «فعلهای کُنْفادین» استفاده میشود؛ مثل، «صُلْحافِشْتَن» در «آرایه هه صُلْحافِشت» که بمفهوم «ساخته شدن اصلاح شده آن آرایه» است. |
مصدر-کنشفاندین
|
«مصدر کُنِشْفانْدین» مصدری است که به «ـشفاندن»، «ـشفاردن»، یا «ـشفژدن» ختم میشود و برای ساختن مجهول نوع دوم «فعلهای کُنْفادین» استفاده میشود؛ مثل، «خوانِشْفارْدَن» در «ربات هه متن هه را خوانِشْفارد» که بمفهوم «کسی آن ربات را به خواندن آن متن فرمان داد» است. |
مصدر-کنخادین
|
«مصدر کُنْخادین» مصدری است که به «ـختن/ـخیدن»، «ـخادن»، «ـخاندن»، «ـخاردن»، یا «ـخژیدن/ـخژدن» ختم میشود و برای ساختن فعلهایی استفاده میشود که صریحا گویای متاثر بودن مفول اند؛ مثل، «صُلْحِخْتَن» در «آرایه هه را صُلْحِخْت» که بمفهوم «اصلاح کردن خود آرایه» است. |
مصدر-کنخاشتین
|
«مصدر کُنْخاشْتین» مصدری است که به «ـخشتن»، «ـخاشتن»، «ـخانشتن»، «ـخارشتن»، یا «ـخژشتن» ختم میشود و برای ساختن حالت مجهول نوع اول «فعلهای کُنْخادین» استفاده میشود؛ مثل، «صُلْحاخِشْتَن» در «آرایه هه صُلْحاخِشْتْ» که بمفهوم «اصلاح شدن خود آن آرایه» است. |
مصدر-کنشخاندین
|
«مصدر کُنِشْخانْدین» مصدری است که به «ـشخاندن»، «ـشخاردن»، یا «ـشخژدن» ختم میشود و برای ساختن مجهول نوع دوم «فعلهای کُنْخادین» استفاده میشود؛ مثل، «صُلْحِشْخانْدَن» در «علی کد هه را صُلِشْخانْد» که بمفهوم «کسی علی را به اصلاح کردن آن کد مجاب کرد» است. |
شناسه | توضیح |
---|---|
عملواژه-گزارشی
|
«عَمَلْواژه گُزارشی» فعلی است که از روی «مصدر گزارشی»، مصدری که صریحا ارادی بودن یا نبودن کار انجام شده را نشان نمیدهد، ساخته میشود؛ مثل، «برید» در «چاقو دست ام را برید» که گویای مسئول بودن «چاقو» نیست. |
عملواژه-گزاری
|
«عَمَلْواژه گُزاری» فعلی است که از روی «مصدر گزاری»، مصدری که صریحا ارادی بودن کار انجام شده را نشان میدهد، ساخته میشود؛ مثل، «شِکَناد» در «حسن دستم را شِکَناد» که گویای مسئول بودن «حسن» است. |
عملواژه-انگیزی
|
«عَمَلْواژه اَنْگیزی» فعلی است که از روی «مصدر انگیزی»، مصدری که مجاب کنندگی را نشان میدهد، ساخته میشود؛ مثل، «خوراند» در «علی کبابم را به حسن خوراند» که گویای مسئول بودن «حسن» نیست. |
عملواژه-باعثی
|
«عَمَلْواژه باعِثی» فعلی است که از روی «مصدر باعثی»، مصدری که انجام بوسیله سیستمی/دستگاهی را نشان میدهد، ساخته میشود؛ مثل، «اِجرارْدْ» در «علی نرمافزار هه را اجرارد» که گویای مسئول بودن «علی» است. |
عملواژه-سببی
|
«عَمَلْواژه سَبَبی» فعلی است که از روی «مصدر سببی»، مصدری که یک پدیده طبیعی را نشان میدهد، ساخته میشود؛ مثل، «سوزِژْدْ» در «آتش چوب را سوزِژْد» که گویای یک فعل طبیعی است. |
شناسه | توضیح |
---|---|
عملواژه-کنمادین
|
«عَمَلْواژه کُنْمادین» فعلی بدون مفعول است که از روی «مصدر کُنْمادین» ساخته میشود؛ مثل، «صُلْحامید» در «علی پس از خدمت صُلْحامید» که بمعنی «حسن پس از خدمت اصلاح شد» است. |
عملواژه-کنادین
|
«عَمَلْواژه کُنادین» فعلی است که از روی «مصدر کُنادین»، مصدری که مشخص نیست مفعول متأثر میشود یا نه، ساخته میشود؛ مثل، «گِرِفت» در «علی دست همسر اش را گرفت» که گویای متأثر شدن دست همسرش است ولی در «علی اطلاعات هه را گرفت» چنین نیست. |
عملواژه-کناشتین
|
«عَمَلْواژه کُناشْتین» فعلی است که از روی «مصدر کُناشْتین»، حالت مجهول نوع اول «مصدر کُنادین»، ساخته میشود؛ مثل، «بَهْرِشت» در «پایگاهداده هه بهرشت» که بمعنی «آن پایگاهداده استفاده شد» است. |
عملواژه-کنشاندین
|
«عَمَلْواژه کُنِشانْدین» فعلی است که از روی «مصدر کُنِشانْدین»، حالت مجهول نوع دوم «مصدر کُنادین»، ساخته میشود؛ مثل، «گویِشانْد» در «حسن رازهای شرکت را به یه غریبه گویشاند» که بمفهوم «حسن توسط کسی مجاب شد تا رازهای شرکت را به غریبهای بگوید» است. |
عملواژه-کنفادین
|
«عَمَلْواژه کُنْفادین» فعلی است که از روی «مصدر کُنْفادین»، مصدری که مشخص است مفعول متأثر نمیشود، ساخته میشود؛ مثل، «اِلْحاقِفْتْ» در «دو رشته «الف» و «ب» را الحاقفت» که بمفهوم «با الحاق کردن «الف» و «ب» رشتهای را ساختن» است. |
عملواژه-کنفاشتین
|
«عَمَلْواژه کُنْفاشْتین» فعلی است که از روی «مصدر کُنْفاشْتین»، حالت مجهول نوع اول «مصدر کُنْفادین»، ساخته میشود؛ مثل، «صُلْحافِشْت» در «آرایه «الف» صُلْحافِشْت» که بمفهوم «شی اصلاح شده از روی شی «الف» ساخته شد» است. |
عملواژه-کنشفاندین
|
«عَمَلْواژه کُنِشْفانْدین» فعلی است که از روی «مصدر کُنِشْفانْدین»، حالت مجهول نوع دوم «مصدر کُنْفادین»، ساخته میشود؛ مثل، «خوانِشْفارد» در «ربات هه ذهن حسن را خوانِشْفارد» که بمفهوم «کسی به آن ربات فرمان داد تا ذهن حسن را بخواند» است. |
عملواژه-کنخادین
|
«عَمَلْواژه کُنْخادین» فعلی است که از روی «مصدر کُنْخادین»، مصدری که مشخص است مفعول متأثر میشود، ساخته میشود؛ مثل، «اِلْحاگُخْت» در «رشته «الف» را با «ب» اِلْحاگُخْت» که بمفهوم «رشته «ب» را به «الف» الحاق کردن و درون «الف» قرار دادن» است. |
عملواژه-کنخاشتین
|
«عَمَلْواژه کُنْخاشْتین» فعلی است که از روی «مصدر کُنْخاشْتین»، حالت مجهول نوع اول «مصدر کُنْخادین»، ساخته میشود؛ مثل، «صُلْحاخِشْت» در «آرایه «الف» صُلْحاخِشْت» که بمفهوم «خود شی «الف» اصلاح شد» است. |
عملواژه-کنشخاندین
|
«عَمَلْواژه کُنِشْخانْدین» فعلی است که از روی «مصدر کُنِشْخانْدین»، حالت مجهول نوع دوم «مصدر کُنْخادین»، ساخته میشود؛ مثل، «گیرِشخانْد» در «ربات هه حسن را گیرِشخانْد» که بمفهوم «کسی به آن ربات فرمان داد تا حسن را بگیرد» است. |
پارامتر | توضیحات | نوع | وضعیت | |
---|---|---|---|---|
1 | 1 | شناسه | رشته | ضروری |