پرش به محتوا

ارثتن

از واژسین

مصدر «اِرِثْتَن»، به معنی «مورد ارث‌گرفته شدن قرار دادن»، از «ارثـ + ـیدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «آواثاء:ارثت»، «آواثاء:ارث»، و «آواثاء:ارثن» می‌باشد.

فارسی

مصدر

  1. تعریف «ارثتن». فرایند کَسِبْدَن ([؟] مورد کسب‌شدن قرار دادن) صفت هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) از نسل قبلی بِعِلَت ([؟] به علت) رَبْطیَّت ([؟] ارتباط) خویشاوندی:‌ [💬یا بعبارتی «مورد ارث‌گرفته شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. میان پسرها شایَنْدِگی ([؟] احتمال) اِرِثْتَن (؟ مورد ارث‌گرفته شدن قرار دادن) شکل دماغ از مادر بیشتر ئَد ([؟] است).

عملواژه

  1. تعریف «ارثتن». صفتی را از نسل قبلی بِعِلَت ([؟] به علت) رَبْطیَّت ([؟] ارتباط) خویشاوندی کَسِبْدَن ([؟] مورد کسب‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد ارث‌گرفته شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. شکل دماغ اَش ([؟] آن/آنرا) را از مادر بزرگ پدری اَش ([؟] آن/آنرا) اِرِثْتِه ئَد (؟ مورد ارث‌گرفته شدن قرار داده است).
عَمَلْواژه‌های وَقَعائی نافَرْجامی سادی «اِرِثْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] آواثاء:ارثتم آواثاء:ارثتی آواثاء:ارثت آواثاء:ارثتیم آواثاء:ارثتید آواثاء:ارثتند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] ناآواثاء:ارثتم ناآواثاء:ارثتی ناآواثاء:ارثت ناآواثاء:ارثتیم ناآواثاء:ارثتید ناآواثاء:ارثتند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] آواثاء:ارثم آواثاء:ارثی آواثاء:ارثد آواثاء:ارثیم آواثاء:ارثید آواثاء:ارثند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] ناآواثاء:ارثم ناآواثاء:ارثی ناآواثاء:ارثد ناآواثاء:ارثیم ناآواثاء:ارثید ناآواثاء:ارثند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] آواثاء:ارثنم آواثاء:ارثنی آواثاء:ارثنَد آواثاء:ارثنیم آواثاء:ارثنید آواثاء:ارثنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] ناآواثاء:ارثنم ناآواثاء:ارثنی ناآواثاء:ارثنَد ناآواثاء:ارثنیم ناآواثاء:ارثنید ناآواثاء:ارثنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی نافَرْجامی سادی «اِرِثْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] بِآواثاء:ارثتم بِآواثاء:ارثتی بِآواثاء:ارثت بِآواثاء:ارثتیم بِآواثاء:ارثتید بِآواثاء:ارثتند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] نَآواثاء:ارثتم نَآواثاء:ارثتی نَآواثاء:ارثت نَآواثاء:ارثتیم نَآواثاء:ارثتید نَآواثاء:ارثتند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] بِآواثاء:ارثم بِآواثاء:ارثی بِآواثاء:ارثد بِآواثاء:ارثیم بِآواثاء:ارثید بِآواثاء:ارثند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] نَآواثاء:ارثم نَآواثاء:ارثی نَآواثاء:ارثد نَآواثاء:ارثیم نَآواثاء:ارثید نَآواثاء:ارثند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] بِآواثاء:ارثنم بِآواثاء:ارثنی بِآواثاء:ارثنَد بِآواثاء:ارثنیم بِآواثاء:ارثنید بِآواثاء:ارثنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] نَآواثاء:ارثنم نَآواثاء:ارثنی نَآواثاء:ارثنَد نَآواثاء:ارثنیم نَآواثاء:ارثنید نَآواثاء:ارثنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «اِرِثْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] - آواثاء:بارث - - آواثاء:بارثید -
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] - آواثاء:نارث - - آواثاء:نارثید -

ترجمه

کَسِبْدَن (؟ مورد کسب‌شدن قرار دادن) صفت
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «ارثتن»: To inherit