Interpreter
ظاهر
انگلیسی
انگلیسی
- (رایانش) ️معادل (ترجمه) فارسی «Interpreter»: تَرْجُمار ([؟] تفسیر کننده انگیز):
- مثال. Python uses an interpreter to execute its code, which makes it easy to test and debug programs.ترجمه: پایتون با تَرْجُمار (؟ تفسیر کننده انگیز) کدها اَش ([؟] آن/آنرا) را بِاِجْرَد ([؟] معناء:باجرَد)، که آزْمودَن ([؟] مورد آزمایششدن قرار دادن) و لَغْزْعارْدَن ([؟] عاری از لغزش کردن) برنامهها را بِآسانَد ([؟] مورد سادهشدن قرار بدهد).
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Interpreter»: تَرْجُمَنْدِه ([؟] ترجمهکننده):
- مثال. The meeting between the two world leaders went smoothly thanks to the skilled interpreter who translated every word accurately.ترجمه: نشست بین دو رهبر جهانی بِلُطْف ([؟] بهلطف) تَرْجُمَنْدِه (؟ ترجمهکننده) ماهر هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) که هر واژه را به درستی تَرْجُمْد ([؟] مورد ترجمهشدن قرار داد)، با آرامش پیش رفت.