Append
ظاهر
انگلیسی
فعل
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Append»: پُدَرِجْدَن ([؟] مورد درجشدن در انتها قرار دادن)؛ ثَبْتیدَن ([؟] مورد ثبتشدن قرار دادن):
- مثال. You can append new entries to the database using this function.ترجمه: با این تابع بِتَوانائی ([؟] توانا هستی) دَخَلاءْهای ([؟] مدخلهای (داخلکنندههای)) جدید را در پایگاهداده بِپُدَرِجی (؟ مورد درجشدن در انتها قرار بدهی).
- مثال. The results of the experiment were appended to the existing report.
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Append»: اِلْصاقْدَن ([؟] مورد الصاقشدن قرار دادن):
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Append»: اِضافْتَن ([؟] مورد اضافهشدن قرار دادن):
- مثال. She chose to append a note to her email to provide further clarification on her requests.ترجمه: برای وَضِحْتَن ([؟] مورد توضیحداده شدن قرار دادن) بیشتر درخواستها اَش ([؟] آن/آنرا)، تَصِمْد ([؟] مورد تصمیمگیری قرار داد) که یادداشت هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را در اِلْنامه ([؟] رایانامه) اَش ([؟] آن/آنرا) بِاِضافَد (؟ مورد اضافهشدن قرار بدهد).
- مثال. The teacher encouraged students to append their comments to the group project.