مجوز
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «مجوز» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- جَوِزْماء:❖ مجوز؛ مجازشده؛
- مثال. برای انتشار کتابش، هنوز مجوز وزارت فرهنگ را نگرفته است.معادل: برای نَشِرْدَن ([؟] مورد منتشر شدن قرار دادن) کتاب اَش ([؟] آن/آنرا)، هنوز جَوِزْماء (؟ مجوز؛ مجازشده) وزارت فرهنگ را اِسْتودِه ئَد ([؟] مورد ستاندهشدن قرار داده است).
- مثال. مجوز خرید پوشاک از شرکت را گرفت.معادل: جَوِزْماء (؟ مجوز؛ مجازشده) خریدن پوشاک از شَرِکْخانِه ([؟] شرکت) هه ([؟] مذکور؛ یادشده) را اِسْتود ([؟] مورد ستاندهشدن قرار داد).