قربدن
ظاهر
مصدر «قُرِبْدَن»، به معنی «مورد قربت/نزدیکی قرار دادن»، از «قربـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «آواثاء:قربد»، «آواثاء:قرب»، و «آواثاء:قربن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /قُرِبْدَن/📥 ❖ریشهشناسی: قربـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.]
- تعریف «قربدن». فرایند حَرِکْتَن ([؟] مورد حرکت قرار دادن) چیزی بِسَمْت ([؟] به سمت) چیزی دیگر بِقَصْد ([؟] به قصد) کَمیدَن ([؟] کم کردن شدت/میزان) فاصله بین اِشان ([؟] آنها/خودشان): [💬یا بعبارتی «مورد قربت/نزدیکی قرار دادن»]
- مثال. پیامبران برای قُرِبْدَن (؟ مورد قربت/نزدیکی قرار دادن) انسانها به درگاه خدا نَزَلِشْتِه ئَنْد ([؟] نازل شدهاند).
عملواژه
- ️تلفظ: /قُرِبْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «قربدن»: ▶ «آواثاء:قربد» (بنگذشته «قربدن»)، «آواثاء:قرب» (بنکنون «قربدن»)، «آواثاء:قربن» (بنآینده «قربدن») ◀
- تعریف «قربدن». چیزی را بِسَمْت ([؟] به سمت) چیزی دیگر بِقَصْد ([؟] به قصد) کَمیدَن ([؟] کم کردن شدت/میزان) فاصله بین اِشان ([؟] آنها/خودشان) حَرِکْتَن ([؟] مورد حرکت قرار دادن): [💬یا بعبارتی «مورد قربت/نزدیکی قرار دادن»]
- مثال. پیامبران انسانهای زیادی را به درگاه خدا قُرِبْدِه ئَنْد (؟ مورد قربت/نزدیکی قرار دادهاند).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «قُرِبْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بقرب | - | - | آواثاء:بقربید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نقرب | - | - | آواثاء:نقربید | - |
ترجمه
حَرِکْتَن بِقَصْد کَمیدَن فاصله
- ترجمه (معادل) انگلیسی «قربدن»: To approach