فکر کردن
ظاهر
شُعِبْرْماء ([؟] عبارت) «فکر کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- اِنُگْدَن:❖ مورد انگار قرار دادن؛
- مثال. فکر کنم تا قبل از نهار خانه باشند.معادل: بِاِنُگَم (؟ مورد انگار قرار بدهم) تا ناهار در خانه باشند.
- فَرِضْدَن:❖ مورد فرضشدن قرار دادن؛
- خیالْدَن:❖ مورد خیالشدن قرار دادن؛
- فَکُّرْدَن:❖ مورد تفکر بقصد فهمیدن قرار دادن؛
- مثال. برای درک بهتر باید خوب درمورد مبحث تازه ارائهشده فکر کنم.معادل: برای دَرْکیدَن ([؟] مورد درک قرار دادن) بهتر باید خوب مبحث تازه اِرائِشْتَه ([؟] ارائهشده) را بِفَکُّرَم (؟ مورد تفکر بقصد فهمیدن قرار دهم).
- سِگالْدَن:❖ مورد تفکر بقصد آسیبزدن قرار دادن؛
- مثال. برای واکنش مناسب به دشمنمان، آمریکا، باید درست فکر کنیم.معادل: واکنش مناسب به دشمن اِمان ([؟] ما)، آمریکا، را باید درست بِسِگالیم (؟ مورد تفکر (و نقشهریزی بقصد آسیبزدن) قرار دهیم).
- اَنْدیشیدَن:❖ مورد تفکر بقصد یافتن راهحل قرار دادن؛