فلسستن
ظاهر
مصدر «فُلَسِسْتَن»، به معنی «لازم کردن پیادهسازی چیزی در جایگاهی با ارجحیت کمتر»، از «فلـ [※ فراثاء:وندامو/فل] + ـَسستن» ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «آواثاء:فلسست»، «آواثاء:فلسس»، و «آواثاء:فلسسین» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /فُلَسِسْتَن/📥 ریشهشناسی: فلـ [※ فراثاء:وندامو/فل] + ـَسستن
- تعریف «فلسستن». فرایند لَزِمْدَن ([؟] مورد لازمبودن قرار دادن) اَسِسْتَن ([؟] پیادهسازی کردن) چیزی در جایگاه دُشْرُجْحْئاتر ([؟] کم ارجحتر (دارای ارجحیت کمتر)). [💬یا بعبارتی «لازم کردن پیادهسازی چیزی در جایگاهی با ارجحیت کمتر»]
- تعریف «فرمثائی». (فَرْمِثائی) فرایند لَزِمْدَن ([؟] مورد لازمبودن قرار دادن) اَسِسْتَن ([؟] پیادهسازی کردن) عَمَلاء ([؟] متد (عملکننده)) نوعِپال ([؟] کلاس (وسیلهای مشخص که باهاش چیزی بعنوان یک نوع انگاشته بشود)) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) در زِبَرْنُوعِپال ([؟] زبر کلاس) اَش ([؟] آن): [💬یا بعبارتی «محول کردن پیادهسازی به کلاس پدر»]
- مثال. فُلَسِسْتَن (؟ لازم کردن پیادهسازی چیزی در جایگاهی با ارجحیت کمتر) در زبانهای فَرْمِثائی ([؟] مربوط به برنامهنویسی کردن) نَهَسْمائَد ([؟] موجود نیست)، چون پیچائْدِگی ([؟] پیچیدهکنندگی) را بِبیشَد ([؟] بیشتر میکند).
عملواژه
- ️تلفظ: /فُلَسِسْتَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «فلسستن»: ▶ «آواثاء:فلسست» (بنگذشته «فلسستن»)، «آواثاء:فلسس» (بنکنون «فلسستن»)، «آواثاء:فلسسین» (بنآینده «فلسستن») ◀
- تعریف «فلسستن». اَسِسْتَن ([؟] پیادهسازی کردن) چیزی را در جایگاه هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) دُشْرُجْحْئاتر ([؟] کم ارجحتر (دارای ارجحیت کمتر)) لَزِمْدَن ([؟] مورد لازمبودن قرار دادن). [💬یا بعبارتی «لازم کردن پیادهسازی چیزی در جایگاهی با ارجحیت کمتر»]
- تعریف «فرمثائی». (فَرْمِثائی) اَسِسْتَن ([؟] پیادهسازی کردن) عَمَلاء ([؟] متد (عملکننده)) نوعِپال ([؟] کلاس (وسیلهای مشخص که باهاش چیزی بعنوان یک نوع انگاشته بشود)) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را در زِبَرْنُوعِپال ([؟] زبر کلاس) اَش ([؟] آن) لَزِمْدَن ([؟] مورد لازمبودن قرار دادن): [💬یا بعبارتی «محول کردن پیادهسازی به کلاس پدر»]
- مثال. فَرْمِثَنْدِهها ([؟] برنامهنویسها) نَتایَد ([؟] ناشدنی است [الهام از «شاید»]) هیچ عَمَلاء ([؟] متد (عملکننده)) زیرْنوعِپال ([؟] زیر کلاس) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را بِفُلَسِسَند (؟ برای پیادیسازی شدن در جایگاه کم ارجحتر معین کنند).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «فُلَسِسْتَن» 「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بفلسس | - | - | آواثاء:بفلسسید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نفلسس | - | - | آواثاء:نفلسسید | - |
ترجمه
فَرْمِثْتَن نُوعِپْگَرایانه
- Mandate the implementation of a method in the parent class
همصدرها
هممصدرهای ناصَریح «فُلَسِسْتَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
ناصَریح | کُنْمادین«ـمـ» [※ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «ذِکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذِکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] | [[فلسسمدن|آواثاء:فلسسمدن]] ([؟] معناء:فلسسمدن) | [[فلسسمادن|آواثاء:فلسسمادن]] ([؟] معناء:فلسسمادن) | [[فلسسماندن|آواثاء:فلسسماندن]] ([؟] معناء:فلسسماندن) | [[فلسسماردن|آواثاء:فلسسماردن]] ([؟] معناء:فلسسماردن) | [[فلسسمابدن|آواثاء:فلسسمابدن]] ([؟] معناء:فلسسمابدن) | [[فلسسمژدن|آواثاء:فلسسمژدن]] ([؟] معناء:فلسسمژدن) |
کُنادین- | فُلَسِسْتَن ([؟] لازم کردن پیادهسازی چیزی در جایگاهی با ارجحیت کمتر) | [[فلسسادن|آواثاء:فلسسادن]] ([؟] معناء:فلسسادن) | [[فلسساندن|آواثاء:فلسساندن]] ([؟] معناء:فلسساندن) | [[فلسساردن|آواثاء:فلسساردن]] ([؟] معناء:فلسساردن) | [[فلسسابدن|آواثاء:فلسسابدن]] ([؟] معناء:فلسسابدن) | [[فلسسژدن|آواثاء:فلسسژدن]] ([؟] معناء:فلسسژدن) | |
کُناشْتین«ـ*شـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده میشود)».] | [[فلسسشتن|آواثاء:فلسسشتن]] ([؟] معناء:فلسسشتن) | [[فلسساشتن|آواثاء:فلسساشتن]] ([؟] معناء:فلسساشتن) | [[فلسسانشتن|آواثاء:فلسسانشتن]] ([؟] معناء:فلسسانشتن) | [[فلسسارشتن|آواثاء:فلسسارشتن]] ([؟] معناء:فلسسارشتن) | [[فلسسابشتن|آواثاء:فلسسابشتن]] ([؟] معناء:فلسسابشتن) | [[فلسسژشتن|آواثاء:فلسسژشتن]] ([؟] معناء:فلسسژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده میشود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار داد)».] | - | - | [[فلسسشاندن|آواثاء:فلسسشاندن]] ([؟] معناء:فلسسشاندن) | [[فلسسشاردن|آواثاء:فلسسشاردن]] ([؟] معناء:فلسسشاردن) | [[فلسسشابدن|آواثاء:فلسسشابدن]] ([؟] معناء:فلسسشابدن) | [[فلسسشژدن|آواثاء:فلسسشژدن]] ([؟] معناء:فلسسشژدن) |
هممصدرهای نااَثَری «فُلَسِسْتَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
نااَثَری | کُنْمادین«ـفمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] | [[فلسسفمدن|آواثاء:فلسسفمدن]] ([؟] معناء:فلسسفمدن) | [[فلسسفمادن|آواثاء:فلسسفمادن]] ([؟] معناء:فلسسفمادن) | [[فلسسفماندن|آواثاء:فلسسفماندن]] ([؟] معناء:فلسسفماندن) | [[فلسسفماردن|آواثاء:فلسسفماردن]] ([؟] معناء:فلسسفماردن) | [[فلسسفمابدن|آواثاء:فلسسفمابدن]] ([؟] معناء:فلسسفمابدن) | [[فلسسفمژدن|آواثاء:فلسسفمژدن]] ([؟] معناء:فلسسفمژدن) |
کُنادین«ـفـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] | [[فلسسفتن|آواثاء:فلسسفتن]] ([؟] معناء:فلسسفتن) | [[فلسسفادن|آواثاء:فلسسفادن]] ([؟] معناء:فلسسفادن) | [[فلسسفاندن|آواثاء:فلسسفاندن]] ([؟] معناء:فلسسفاندن) | [[فلسسفاردن|آواثاء:فلسسفاردن]] ([؟] معناء:فلسسفاردن) | [[فلسسفابدن|آواثاء:فلسسفابدن]] ([؟] معناء:فلسسفابدن) | [[فلسسفژدن|آواثاء:فلسسفژدن]] ([؟] معناء:فلسسفژدن) | |
کُناشْتین«ـف*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] | [[فلسسفشتن|آواثاء:فلسسفشتن]] ([؟] معناء:فلسسفشتن) | [[فلسسفاشتن|آواثاء:فلسسفاشتن]] ([؟] معناء:فلسسفاشتن) | [[فلسسفانشتن|آواثاء:فلسسفانشتن]] ([؟] معناء:فلسسفانشتن) | [[فلسسفارشتن|آواثاء:فلسسفارشتن]] ([؟] معناء:فلسسفارشتن) | [[فلسسفابشتن|آواثاء:فلسسفابشتن]] ([؟] معناء:فلسسفابشتن) | [[فلسسفژشتن|آواثاء:فلسسفژشتن]] ([؟] معناء:فلسسفژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] | - | - | [[فلسسشفاندن|آواثاء:فلسسشفاندن]] ([؟] معناء:فلسسشفاندن) | [[فلسسشفاردن|آواثاء:فلسسشفاردن]] ([؟] معناء:فلسسشفاردن) | [[فلسسشفابدن|آواثاء:فلسسشفابدن]] ([؟] معناء:فلسسشفابدن) | [[فلسسشفژدن|آواثاء:فلسسشفژدن]] ([؟] معناء:فلسسشفژدن) |
هممصدرهای اَثَری «فُلَسِسْتَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
اَثَری | کُنْمادین«ـخمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] | [[فلسسخمدن|آواثاء:فلسسخمدن]] ([؟] معناء:فلسسخمدن) | [[فلسسخمادن|آواثاء:فلسسخمادن]] ([؟] معناء:فلسسخمادن) | [[فلسسخماندن|آواثاء:فلسسخماندن]] ([؟] معناء:فلسسخماندن) | [[فلسسخماردن|آواثاء:فلسسخماردن]] ([؟] معناء:فلسسخماردن) | [[فلسسخمابدن|آواثاء:فلسسخمابدن]] ([؟] معناء:فلسسخمابدن) | [[فلسسخمژدن|آواثاء:فلسسخمژدن]] ([؟] معناء:فلسسخمژدن) |
کُنادین«ـخـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] | [[فلسسختن|آواثاء:فلسسختن]] ([؟] معناء:فلسسختن) | [[فلسسخادن|آواثاء:فلسسخادن]] ([؟] معناء:فلسسخادن) | [[فلسسخاندن|آواثاء:فلسسخاندن]] ([؟] معناء:فلسسخاندن) | [[فلسسخاردن|آواثاء:فلسسخاردن]] ([؟] معناء:فلسسخاردن) | [[فلسسخابدن|آواثاء:فلسسخابدن]] ([؟] معناء:فلسسخابدن) | [[فلسسخژدن|آواثاء:فلسسخژدن]] ([؟] معناء:فلسسخژدن) | |
کُناشْتین«ـخ*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] | [[فلسسخشتن|آواثاء:فلسسخشتن]] ([؟] معناء:فلسسخشتن) | [[فلسسخاشتن|آواثاء:فلسسخاشتن]] ([؟] معناء:فلسسخاشتن) | [[فلسسخانشتن|آواثاء:فلسسخانشتن]] ([؟] معناء:فلسسخانشتن) | [[فلسسخارشتن|آواثاء:فلسسخارشتن]] ([؟] معناء:فلسسخارشتن) | [[فلسسخابشتن|آواثاء:فلسسخابشتن]] ([؟] معناء:فلسسخابشتن) | [[فلسسخژشتن|آواثاء:فلسسخژشتن]] ([؟] معناء:فلسسخژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] | - | - | [[فلسسشخاندن|آواثاء:فلسسشخاندن]] ([؟] معناء:فلسسشخاندن) | [[فلسسشخاردن|آواثاء:فلسسشخاردن]] ([؟] معناء:فلسسشخاردن) | [[فلسسشخابدن|آواثاء:فلسسشخابدن]] ([؟] معناء:فلسسشخابدن) | [[فلسسشخژدن|آواثاء:فلسسشخژدن]] ([؟] معناء:فلسسشخژدن) |