دلیل آوردن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «دلیل آوردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- دَلِلْدَن:❖ مورد دلیلآوری قرار دادن؛
- مثال. جاهلانه گویند آیا کسی که در زر و زیور پرورش یابد و در بحث و جدل نمیتواند آنچه در دل دارد را به روشنی بیان کند و دلیل قانعکننده بیاورد را بزرگ کنیم؟معادل: جَهِلانِه ([؟] بهشکل جاهلانه) بپرسند آیا کسی که در زر و زیور بِپَرْوَرِشَد ([؟] مورد پرورشیافتن قرار داده بشود) و هنگام بَحِثْتَن ([؟] مورد بحثشدن قرار دادن) و جَدَلْدَن ([؟] مورد مجادله قرار دادن) آنچه بِخاهَد ([؟] مورد خواستهشدن قرار بدهد) را آشِکاً ([؟] بهحالت آشکار) مَبَیِّنَد ([؟] نتواند مورد بیانشدن قرار بدهد) و قانِعاً ([؟] بهحالت قانعکننده) مَدَلِلَد (؟ نتواند مورد دلیلآوری قرار بدهد) را بِرُشْدیم ([؟] مورد رشدیافتن قرار بدهیم).
همچنینی ببین استدلال کردن؛ استنتاج کردن