برآرندن
ظاهر
مصدر «بَرآرُنْدَن»، به معنی «بوسیله برهان نشان دادن»، از «برآر + نـ [※ فراثاء:مصدروند/نمودن] + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «بَرآرُنْد»، «بَرآرُن»، و «بَرآرُنِن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /بَرآرُنْدَن/📥 ریشهشناسی: برآر + نـ [※ فراثاء:مصدروند/نمودن] + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.]
- تعریف «برآرندن». فرایند نِمودَن ([؟] نشان دادن) چگونگی نَتیجیدَن ([؟] نتیجه گرفتن) گزاره هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) از صِدْقِپْماءها ([؟] صادق پنداشته شوندهها) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع): [💬یا بعبارتی «بوسیله برهان نشان دادن»]
عملواژه
- ️تلفظ: /بَرآرُنْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «برآرندن»: ▶ «بَرآرُنْد» (بنگذشته «برآرندن»)، «بَرآرُن» (بنکنون «برآرندن»)، «بَرآرُنِن» (بنآینده «برآرندن») ◀
- تعریف «برآرندن». چگونگی نَتیجیدَن ([؟] نتیجه گرفتن) گزاره هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را از صِدْقِپْماءها ([؟] صادق پنداشته شوندهها) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) نِمودَن ([؟] نشان دادن): [💬یا بعبارتی «بوسیله برهان نشان دادن»]
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «بَرآرُنْدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:ببرآرن | - | - | آواثاء:ببرآرنید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نبرآرن | - | - | آواثاء:نبرآرنید | - |
ترجمه
نِمودَن (؟ نشان دادن) چگونگی نَتیجیدَن (؟ نتیجه گرفتن)
- ترجمه (معادل) انگلیسی «برآرندن»: To prove
همصدرها
هممصدرهای ناصَریح «بَرآرُنْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
ناصَریح | کُنْمادین«ـمـ» [※ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «ذَکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذَکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] | [[برآرنمدن|آواثاء:برآرنمدن]] ([؟] معناء:برآرنمدن) | [[برآرنمادن|آواثاء:برآرنمادن]] ([؟] معناء:برآرنمادن) | [[برآرنماندن|آواثاء:برآرنماندن]] ([؟] معناء:برآرنماندن) | [[برآرنماردن|آواثاء:برآرنماردن]] ([؟] معناء:برآرنماردن) | [[برآرنمابدن|آواثاء:برآرنمابدن]] ([؟] معناء:برآرنمابدن) | [[برآرنمژدن|آواثاء:برآرنمژدن]] ([؟] معناء:برآرنمژدن) |
کُنادین- | بَرآرُنْدَن ([؟] بوسیله برهان نشان دادن) | [[برآرنادن|آواثاء:برآرنادن]] ([؟] معناء:برآرنادن) | [[برآرناندن|آواثاء:برآرناندن]] ([؟] معناء:برآرناندن) | [[برآرناردن|آواثاء:برآرناردن]] ([؟] معناء:برآرناردن) | [[برآرنابدن|آواثاء:برآرنابدن]] ([؟] معناء:برآرنابدن) | [[برآرنژدن|آواثاء:برآرنژدن]] ([؟] معناء:برآرنژدن) | |
کُناشْتین«ـ*شـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده میشود)».] | [[برآرنشتن|آواثاء:برآرنشتن]] ([؟] معناء:برآرنشتن) | [[برآرناشتن|آواثاء:برآرناشتن]] ([؟] معناء:برآرناشتن) | [[برآرنانشتن|آواثاء:برآرنانشتن]] ([؟] معناء:برآرنانشتن) | [[برآرنارشتن|آواثاء:برآرنارشتن]] ([؟] معناء:برآرنارشتن) | [[برآرنابشتن|آواثاء:برآرنابشتن]] ([؟] معناء:برآرنابشتن) | [[برآرنژشتن|آواثاء:برآرنژشتن]] ([؟] معناء:برآرنژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده میشود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار داد)».] | - | - | [[برآرنشاندن|آواثاء:برآرنشاندن]] ([؟] معناء:برآرنشاندن) | [[برآرنشاردن|آواثاء:برآرنشاردن]] ([؟] معناء:برآرنشاردن) | [[برآرنشابدن|آواثاء:برآرنشابدن]] ([؟] معناء:برآرنشابدن) | [[برآرنشژدن|آواثاء:برآرنشژدن]] ([؟] معناء:برآرنشژدن) |
هممصدرهای نااَثَری «بَرآرُنْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
نااَثَری | کُنْمادین«ـفمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] | [[برآرنفمدن|آواثاء:برآرنفمدن]] ([؟] معناء:برآرنفمدن) | [[برآرنفمادن|آواثاء:برآرنفمادن]] ([؟] معناء:برآرنفمادن) | [[برآرنفماندن|آواثاء:برآرنفماندن]] ([؟] معناء:برآرنفماندن) | [[برآرنفماردن|آواثاء:برآرنفماردن]] ([؟] معناء:برآرنفماردن) | [[برآرنفمابدن|آواثاء:برآرنفمابدن]] ([؟] معناء:برآرنفمابدن) | [[برآرنفمژدن|آواثاء:برآرنفمژدن]] ([؟] معناء:برآرنفمژدن) |
کُنادین«ـفـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] | [[برآرنفتن|آواثاء:برآرنفتن]] ([؟] معناء:برآرنفتن) | [[برآرنفادن|آواثاء:برآرنفادن]] ([؟] معناء:برآرنفادن) | [[برآرنفاندن|آواثاء:برآرنفاندن]] ([؟] معناء:برآرنفاندن) | [[برآرنفاردن|آواثاء:برآرنفاردن]] ([؟] معناء:برآرنفاردن) | [[برآرنفابدن|آواثاء:برآرنفابدن]] ([؟] معناء:برآرنفابدن) | [[برآرنفژدن|آواثاء:برآرنفژدن]] ([؟] معناء:برآرنفژدن) | |
کُناشْتین«ـف*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] | [[برآرنفشتن|آواثاء:برآرنفشتن]] ([؟] معناء:برآرنفشتن) | [[برآرنفاشتن|آواثاء:برآرنفاشتن]] ([؟] معناء:برآرنفاشتن) | [[برآرنفانشتن|آواثاء:برآرنفانشتن]] ([؟] معناء:برآرنفانشتن) | [[برآرنفارشتن|آواثاء:برآرنفارشتن]] ([؟] معناء:برآرنفارشتن) | [[برآرنفابشتن|آواثاء:برآرنفابشتن]] ([؟] معناء:برآرنفابشتن) | [[برآرنفژشتن|آواثاء:برآرنفژشتن]] ([؟] معناء:برآرنفژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] | - | - | [[برآرنشفاندن|آواثاء:برآرنشفاندن]] ([؟] معناء:برآرنشفاندن) | [[برآرنشفاردن|آواثاء:برآرنشفاردن]] ([؟] معناء:برآرنشفاردن) | [[برآرنشفابدن|آواثاء:برآرنشفابدن]] ([؟] معناء:برآرنشفابدن) | [[برآرنشفژدن|آواثاء:برآرنشفژدن]] ([؟] معناء:برآرنشفژدن) |
هممصدرهای اَثَری «بَرآرُنْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
اَثَری | کُنْمادین«ـخمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] | [[برآرنخمدن|آواثاء:برآرنخمدن]] ([؟] معناء:برآرنخمدن) | [[برآرنخمادن|آواثاء:برآرنخمادن]] ([؟] معناء:برآرنخمادن) | [[برآرنخماندن|آواثاء:برآرنخماندن]] ([؟] معناء:برآرنخماندن) | [[برآرنخماردن|آواثاء:برآرنخماردن]] ([؟] معناء:برآرنخماردن) | [[برآرنخمابدن|آواثاء:برآرنخمابدن]] ([؟] معناء:برآرنخمابدن) | [[برآرنخمژدن|آواثاء:برآرنخمژدن]] ([؟] معناء:برآرنخمژدن) |
کُنادین«ـخـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] | [[برآرنختن|آواثاء:برآرنختن]] ([؟] معناء:برآرنختن) | [[برآرنخادن|آواثاء:برآرنخادن]] ([؟] معناء:برآرنخادن) | [[برآرنخاندن|آواثاء:برآرنخاندن]] ([؟] معناء:برآرنخاندن) | [[برآرنخاردن|آواثاء:برآرنخاردن]] ([؟] معناء:برآرنخاردن) | [[برآرنخابدن|آواثاء:برآرنخابدن]] ([؟] معناء:برآرنخابدن) | [[برآرنخژدن|آواثاء:برآرنخژدن]] ([؟] معناء:برآرنخژدن) | |
کُناشْتین«ـخ*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] | [[برآرنخشتن|آواثاء:برآرنخشتن]] ([؟] معناء:برآرنخشتن) | [[برآرنخاشتن|آواثاء:برآرنخاشتن]] ([؟] معناء:برآرنخاشتن) | [[برآرنخانشتن|آواثاء:برآرنخانشتن]] ([؟] معناء:برآرنخانشتن) | [[برآرنخارشتن|آواثاء:برآرنخارشتن]] ([؟] معناء:برآرنخارشتن) | [[برآرنخابشتن|آواثاء:برآرنخابشتن]] ([؟] معناء:برآرنخابشتن) | [[برآرنخژشتن|آواثاء:برآرنخژشتن]] ([؟] معناء:برآرنخژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] | - | - | [[برآرنشخاندن|آواثاء:برآرنشخاندن]] ([؟] معناء:برآرنشخاندن) | [[برآرنشخاردن|آواثاء:برآرنشخاردن]] ([؟] معناء:برآرنشخاردن) | [[برآرنشخابدن|آواثاء:برآرنشخابدن]] ([؟] معناء:برآرنشخابدن) | [[برآرنشخژدن|آواثاء:برآرنشخژدن]] ([؟] معناء:برآرنشخژدن) |