پرش به محتوا

آگهدن

از واژسین
(تغییرمسیر از آگهتن)

مصدر «آگَهْدَن»، به‌معنی «مورد آگاهی‌یافتن قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن فاعل از اطلاعی آگاهی می‌یابد. این مصدر از «آگهـ + ـدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «آگَهْدَن»

بن‌های تصریفی «آگَهْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

  • بُنْ‌پیشْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «آگَهِتْد»
  • بُنْ‌گُذَشْتِه [ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «آگَهْد»
  • بُنْ‌پَسْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «آگَهِتْن»
  • بُنْ‌کُنون [ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «آگَه»
  • بُنْ‌پیشْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «آگَهِنْت»
  • بُنْ‌آیَنْدِه [ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «آگَهْن»
  • بُنْ‌پَسْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «آگَهِنْن»

فارسی

مصدر

  1. تعریف «آگهدن». فرایند دَرْیابْدَن ([؟] مورد آگاهی‌یافته‌شدن قرار دادن) اِطْلِعان ([؟] مطلع‌کن (اطلاع)) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع):‌ [💬یا بعبارتی «مورد آگاهی‌یافتن قرار دادن»]
    🚀مثال. آگَهْدَن (؟ مورد آگاهی‌یافتن قرار دادن) خطر ریخِمِش ([؟] روند ریخته‌شدن (ریزش)) کوه در جاده خِیْلی ([؟] مقدار زیادی) اَهِمْناک ([؟] دارای اهمیت) ئَد ([؟] است (فعل ربط)).🌐ترجمه: آگاهی یافتن از خطر ریزش کوه در جاده خیلی مهم است.

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /آگَهْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «آگهدن»: بن گذشته در گذشته «آگهدن»: «آگَهِتْد»؛ بن گذشته «آگهدن»: «آگَهْد»؛ بن آینده در گذشته «آگهدن»: «آگَهِتْن»«آگَه» (بن‌کنون «آگهدن»)، ؛ بن گذشته در آینده «آگهدن»: «آگَهِنْت»؛ بن آینده «آگهدن»: «آگَهْن»؛ بن آینده در آینده «آگهدن»: «آگَهِنْن»
  1. تعریف «آگهدن». اِطْلِعان ([؟] مطلع‌کن (اطلاع)) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را دَرْیابْدَن ([؟] مورد آگاهی‌یافته‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد آگاهی‌یافتن قرار دادن»]
    🚀مثال. ریخْتاو ([؟] اتفاق ریزش قسمتی) کوه در جاده را آگَهْدَم (؟ مورد آگاهی‌یافتن قرار دادم).🌐ترجمه: از ریزش کوه در جاده آگاهی یافتم.
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «آگَهْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] آواثاء:آگهتدم آواثاء:آگهتدی آگَهِتْد آواثاء:آگهتدیم آواثاء:آگهتدید آواثاء:آگهتدند
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] آگَهْدَم آواثاء:آگهدی آگَهْد آواثاء:آگهدیم آواثاء:آگهدید آواثاء:آگهدند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] آواثاء:آگهتنم آواثاء:آگهتنی آواثاء:آگهتند آواثاء:آگهتنیم آواثاء:آگهتنید آواثاء:آگهتنند
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آگَهَم آواثاء:آگهی آواثاء:آگهَد آواثاء:آگهیم آواثاء:آگهید آگَهَنْد
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] آواثاء:آگهنتم آواثاء:آگهنتی آگَهِنْت آواثاء:آگهنتیم آواثاء:آگهنتید آواثاء:آگهنتند
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:آگهنم آواثاء:آگهنی آواثاء:آگهنَد آواثاء:آگهنیم آواثاء:آگهنید آواثاء:آگهنند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] آواثاء:آگهننم آواثاء:آگهننی آواثاء:آگهننَد آواثاء:آگهننیم آواثاء:آگهننید آواثاء:آگهننند
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «آگَهْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بآگه - - آواثاء:بآگهید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نآگه - - آواثاء:نآگهید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:ناآگه - - آواثاء:ناآگهید -

ترجمه

دَرْیابْدَن (؟ مورد آگاهی‌یافته‌شدن قرار دادن) اِطْلِعان (؟ مطلع‌کن (اطلاع))