آشفتن
ظاهر
مصدر «آشُفْتَن»، به معنی «آشفته کردن»، از «بنثاء:آشفتن» ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «آشُفْت»، «آشُف»، و «آشُفْن» میباشد.
فارسی
مصدر
- تعریف «آشفتن». فرایند دُچِدَن ([؟] دچار کردن) کسی به آشفتگی روانی: [💬یا بعبارتی «آشفته کردن»]
عملواژه
- ️تلفظ: /آشُفْتَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «آشفتن»: ▶ «آشُفْت» (بنگذشته «آشفتن»)، «آشُف» (بنکنون «آشفتن»)، «آشُفْن» (بنآینده «آشفتن») ◀
- تعریف «آشفتن». کسی را به آشفتگی روانی دُچِدَن ([؟] دچار کردن): [💬یا بعبارتی «آشفته کردن»]
- مثال. بچهها پدرها اِشان ([؟] آنها/خودشان) را آشُفْتَنْد (؟ آشفته کردند).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «آشُفْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بآشف | - | - | آواثاء:بآشفید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نآشف | - | - | آواثاء:نآشفید | - |
ترجمه
دُچِدَن (؟ دچار کردن) به آشفتگی
- ترجمه (معادل) انگلیسی «آشفتن»: disturb