پرش به محتوا

آشفتن

از واژسین

مصدر «آشُفْتَن»، به معنی «آشفته کردن»، از «بنثاء:آشفتن» ساخته‌شده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «آشُفْت»، «آشُف»، و «آشُفْن» می‌باشد.

فارسی

مصدر

  • 🗣تلفظ: /آشُفْتَن/📥 متضاد «آشفتن»: آرُمْدَن ([؟] آرام کردن)
  1. تعریف «آشفتن». فرایند دُچِدَن ([؟] دچار کردن) کسی به آشفتگی روانی:‌ [💬یا بعبارتی «آشفته کردن»]
    🚀مثال. برای آشُفْتَن (؟ آشفته کردن) اَش ([؟] آن/آنرا) کافیه کودکان اَش ([؟] آن/آنرا) را بیاوری!

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /آشُفْتَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «آشفتن»: «آشُفْت» (بن‌گذشته «آشفتن»)، «آشُف» (بن‌کنون «آشفتن»)، «آشُفْن» (بن‌آینده «آشفتن»)
  1. تعریف «آشفتن». کسی را به آشفتگی روانی دُچِدَن ([؟] دچار کردن):‌ [💬یا بعبارتی «آشفته کردن»]
    🚀مثال. بچه‌ها پدرها اِشان ([؟] آن‌ها/خودشان) را آشُفْتَنْد (؟ آشفته کردند).
عَمَلْواژه‌های وَقَعائی نافَرْجامی سادی «آشُفْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] آواثاء:آشفتم آواثاء:آشفتی آشُفْت آواثاء:آشفتیم آواثاء:آشفتید آشُفْتَنْد
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] ناآواثاء:آشفتم ناآواثاء:آشفتی ناآشُفْت ناآواثاء:آشفتیم ناآواثاء:آشفتید ناآشُفْتَنْد
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] آواثاء:آشفم آواثاء:آشفی آواثاء:آشفد آواثاء:آشفیم آواثاء:آشفید آواثاء:آشفند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] ناآواثاء:آشفم ناآواثاء:آشفی ناآواثاء:آشفد ناآواثاء:آشفیم ناآواثاء:آشفید ناآواثاء:آشفند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] آواثاء:آشفنم آواثاء:آشفنی آواثاء:آشفنَد آواثاء:آشفنیم آواثاء:آشفنید آواثاء:آشفنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] ناآواثاء:آشفنم ناآواثاء:آشفنی ناآواثاء:آشفنَد ناآواثاء:آشفنیم ناآواثاء:آشفنید ناآواثاء:آشفنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی نافَرْجامی سادی «آشُفْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] بِآواثاء:آشفتم بِآواثاء:آشفتی بِآشُفْت بِآواثاء:آشفتیم بِآواثاء:آشفتید بِآشُفْتَنْد
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] نَآواثاء:آشفتم نَآواثاء:آشفتی نَآشُفْت نَآواثاء:آشفتیم نَآواثاء:آشفتید نَآشُفْتَنْد
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] بِآواثاء:آشفم بِآواثاء:آشفی بِآواثاء:آشفد بِآواثاء:آشفیم بِآواثاء:آشفید بِآواثاء:آشفند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] نَآواثاء:آشفم نَآواثاء:آشفی نَآواثاء:آشفد نَآواثاء:آشفیم نَآواثاء:آشفید نَآواثاء:آشفند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] بِآواثاء:آشفنم بِآواثاء:آشفنی بِآواثاء:آشفنَد بِآواثاء:آشفنیم بِآواثاء:آشفنید بِآواثاء:آشفنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] نَآواثاء:آشفنم نَآواثاء:آشفنی نَآواثاء:آشفنَد نَآواثاء:آشفنیم نَآواثاء:آشفنید نَآواثاء:آشفنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «آشُفْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] - آواثاء:بآشف - - آواثاء:بآشفید -
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] - آواثاء:نآشف - - آواثاء:نآشفید -

ترجمه

دُچِدَن (؟ دچار کردن) به آشفتگی
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «آشفتن»: disturb