پرش به محتوا

کلی (؟)

از واژسین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۶:۰۶ توسط Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها) (آغازدن)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

عَبِرْماء ([؟] عبارت) «کلی (؟)» معنی‌های زیر را دارائَد ([؟] دارا است):

  • بِسْیاری: تعداد زیادی؛
    🗝️مثال. کلی دانشجو به همایش آمدند.🔮معادل: بِسْیاری (؟ تعداد زیادی) دانشجو به همایش آیِمْدَنْد ([؟] مورد آمده‌شدن قرار گرفتند).
  • کَرّاتی: دفعات زیادی؛
    🗝️مثال. پس از کلی تلاش، بالاخره در آزمون قبول شد.🔮معادل: پَسَز ([؟] پس از) کَرّاتی (؟ دفعات زیادی) تَلاشْتَن ([؟] مورد تلاش قرار دادن)، دَرْنَهایَت ([؟] در نهایت) در آزمون قَبِلِشْت ([؟] مورد قبول‌شدن قرار داده شد).
  • کُلِّمْئا: کلی؛
    🗝️مثال. این یک طرح کلی است.🔮معادل: این یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) طَرِح ([؟] طرح) کُلِّمْئا (؟ کلی) ئَد ([؟] است).
  • کُلّی: کلی؛
    🗝️مثال. دو روش کلی برای انجام این کار وجود دارد.🔮معادل: دو روش کُلّی (؟ کلی) برای اَنِجْدَن ([؟] مورد انجام‌شدن قرار دادن) این کار وُجومائَد ([؟] موجود است).
  • کُلّانِه: به‌شکل کلی؛
    🗝️مثال. منظورش را کلی بیان کرد.🔮معادل: نَظَرْماء ([؟] منظور) اَش ([؟] آن/آنرا) را کُلّانِه (؟ به‌شکل کلی) بَیِّنْد ([؟] مورد بیان‌شدن قرار داد).
  • شَدّانِه: بطور شدید؛
    🗝️مثال. در نهایت، پس از کلی دقت، متوجه شدم چی می‌گفت.🔮معادل: دَرْنَهایَت ([؟] در نهایت)، پَسَز ([؟] پس از) دِقَّتیدَن ([؟] مورد دقت‌کرده شدن قرار دادن) شَدّانِه (؟ بطور شدید)، فَهِمْدَم ([؟] مورد فهمیده شدن قرار دادم) چی بِگویْد ([؟] مورد گفته‌شدن قرار بداد).
  • شَدّاً: به‌حالت شدت‌یافته؛
    🗝️مثال. دیروز کلی خوشحال بودم.🔮معادل: دیروز شَدّاً (؟ به‌حالت شدت‌یافته) خوشحال ئِدَم ([؟] بودم).
  • دَوامانِه: به‌شکل دوام‌دار؛
    🗝️مثال. کلی به گفته‌اش خندیدم.🔮معادل: دَوامانِه (؟ به‌شکل دوام‌دار) به گویِشْتِه ([؟] مورد گفته شدن قرار داده شده) اَش ([؟] آن/آنرا) خندیدم.

🪞 همچنینی ببین بسیار؛ عام؛ انتزاعی؛ جزئی؛ شدیدا