سراغدن
ظاهر
مصدر «سُراغْدَن»، به معنی «مورد سراغگیری قرار دادن»، از «سراغـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «آواثاء:سراغد»، «آواثاء:سراغ»، و «آواثاء:سراغن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /سُراغْدَن/📥 ❖ریشهشناسی: سراغـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.]
- تعریف «سراغدن». فرایند طَلَبْدَن ([؟] مورد طلبشدن قرار دادن) اطلاع هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) برای دَرْیافْتَن ([؟] مورد آگاهییافتهشدن قرار دادن) وَضْعیَّت ([؟] حالت درونی) یا حالَت ([؟] وضعیت بیرونی) چیزی: [💬یا بعبارتی «مورد سراغگیری قرار دادن»]
- مثال. معمولا میان ایرانیها سُراغْدَن (؟ مورد سراغگیری قرار دادن) از شخص غایب رایج ئَد ([؟] است).
عملواژه
- ️تلفظ: /سُراغْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «سراغدن»: ▶ «آواثاء:سراغد» (بنگذشته «سراغدن»)، «آواثاء:سراغ» (بنکنون «سراغدن»)، «آواثاء:سراغن» (بنآینده «سراغدن») ◀
- تعریف «سراغدن». اطلاع هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را برای دَرْیافْتَن ([؟] مورد آگاهییافتهشدن قرار دادن) وَضْعیَّت ([؟] حالت درونی) یا حالَت ([؟] وضعیت بیرونی) چیزی طَلَبْدَن ([؟] مورد طلبشدن قرار دادن): [💬یا بعبارتی «مورد سراغگیری قرار دادن»]
- مثال. وقتی دیدم علی میان اِشان ([؟] آنها/خودشان) نَهَسْمائَد ([؟] موجود نیست)، او را سُراغْدَم (؟ مورد سراغگیری قرار دادم).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «سُراغْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بسراغ | - | - | آواثاء:بسراغید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نسراغ | - | - | آواثاء:نسراغید | - |
ترجمه
طَلَبْدَن (؟ مورد طلبشدن قرار دادن) اطلاع هی (؟ حرف نکره مفرد و جمع)
- ترجمه (معادل) انگلیسی «سراغدن»: To inquire