پرتیدن

نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۳۵ توسط Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها) (آغازدن)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مصدر «پَرْتیدَن» به‌معنی «مورد پرت‌شدن قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن چیزی یا کسی توسط یک نیروی اولیه در هوا به حرکت درآورده بشود. این مصدر از «پرتـ + ـیدن [ پسوند «ـدن» که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شود، نمایانگر مصدر بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «پَرْتیدَن»

بن‌های تصریفی «پَرْتیدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

  • بُنْ‌پیشْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «پَرْتییِتْد»
  • بُنْ‌گُذَشْتِه [ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «پَرْتید»
  • بُنْ‌پَسْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «پَرْتییِتْن»
  • بُنْ‌کُنون [ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «پَرْت»
  • بُنْ‌پیشْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «پَرْتییِنْت»
  • بُنْ‌آیَنْدِه [ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «پَرْتین»
  • بُنْ‌پَسْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «پَرْتییِنْن»

فارسی

مصدر

  1. تعریف «پرتیدن». فرایند تَحَرِکْدَن ([؟] مورد حرکت‌یافته قرار دادن) چیزی در هوا با نیرودَن ([؟] مورد نیروگرفتن قرار دادن) اولیه اَش ([؟] آن/آنرا):‌ [💬یا بعبارتی «مورد پرت‌شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. پَرْتیدَن (؟ مورد پرت‌شدن قرار دادن) شیءهای نوک تیز خَطَرْناک ([؟] دارای مخاطریت (خطرناک)) ئَد ([؟] است (فعل ربط)).🌐ترجمه: پرتاب کردن شیءهای نوک تیز خطرناک است.

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /پَرْتیدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «پرتیدن»: بن گذشته در گذشته «پرتیدن»: «پَرْتییِتْد»؛ بن گذشته «پرتیدن»: «پَرْتید»؛ بن آینده در گذشته «پرتیدن»: «پَرْتییِتْن»«پَرْت» (بن‌کنون «پرتیدن»)، ؛ بن گذشته در آینده «پرتیدن»: «پَرْتییِنْت»؛ بن آینده «پرتیدن»: «پَرْتین»؛ بن آینده در آینده «پرتیدن»: «پَرْتییِنْن»
  1. تعریف «پرتیدن». چیزی را در هوا با نیرودَن ([؟] مورد نیروگرفتن قرار دادن) اولیه اَش ([؟] آن/آنرا) تَحَرِکْدَن ([؟] مورد حرکت‌یافته قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد پرت‌شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. بچه هه ([؟] مذکور؛ یادشده) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) شیء نوک تیز را بِسَمْت ([؟] به سمت) دوست اَش ([؟] آن/آنرا) پَرْتید (؟ پرتاب کرد).🌐ترجمه: آن بچه یک شیء نوک تیز را به‌سمت دوستش پرتاب کرد.
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «پَرْتیدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] آواثاء:پرتییتدم آواثاء:پرتییتدی پَرْتییِتْد آواثاء:پرتییتدیم آواثاء:پرتییتدید آواثاء:پرتییتدند
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] آواثاء:پرتیدم آواثاء:پرتیدی پَرْتید آواثاء:پرتیدیم آواثاء:پرتیدید آواثاء:پرتیدند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] آواثاء:پرتییتنم آواثاء:پرتییتنی آواثاء:پرتییتند آواثاء:پرتییتنیم آواثاء:پرتییتنید آواثاء:پرتییتنند
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:پرتم آواثاء:پرتی آواثاء:پرتد آواثاء:پرتیم آواثاء:پرتیٓد آواثاء:پرتند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] آواثاء:پرتیینتم آواثاء:پرتیینتی پَرْتییِنْت آواثاء:پرتیینتیم آواثاء:پرتیینتید آواثاء:پرتیینتند
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:پرتینم آواثاء:پرتینی آواثاء:پرتیند آواثاء:پرتینیم آواثاء:پرتینید آواثاء:پرتینند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] آواثاء:پرتییننم آواثاء:پرتییننی آواثاء:پرتیینند آواثاء:پرتییننیم آواثاء:پرتییننید آواثاء:پرتییننند
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «پَرْتیدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بپرت - - آواثاء:بپرتید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نپرت - - آواثاء:نپرتید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:ناپرت - - آواثاء:ناپرتید -

ترجمه

تَحَرِکْدَن (؟ مورد حرکت‌یافته قرار دادن) در هوا
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «پرتیدن»: To throw