پرش به محتوا

عزمدن

از واژسین
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۵۴ توسط Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها) (آغازدن)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مصدر «عَزِمْدَن»، به‌معنی «مورد عزم قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن محقق شدن مطلوبی، با ترک وضعیت، حالت، یا مکان کنونی، حاصل بشود. این مصدر از «عزمـ + ـدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «عَزِمْدَن»

بن‌های تصریفی «عَزِمْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

فارسی

مصدر

  1. تعریف «عزمدن». فرایند شُروعْدَن ([؟] مورد شروع‌شدن قرار دادن) فعل هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) برای نائِلْدَن ([؟] مورد دست‌یابی قرار دادن) به قصد یا مکان هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) با تَرْکیدَن ([؟] مورد ترک‌شدن قرار دادن) وَقِعْمائِیَّت ([؟] موقعیت) کنونی:‌ [💬یا بعبارتی «مورد عزم قرار دادن»]
    🚀مثال. عَزِمْدَن (؟ مورد عزم قرار دادن) تَآموزِمِش ([؟] روند تحصیل) در یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) دانشگاه شَهِرْماء ([؟] مشهور)، باید از قَطْعْماءهای ([؟] مقطع‌های) پایین بِئَد ([؟] باشد).

عملواژه

  1. تعریف «عزمدن». فعل هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را برای نائِلْدَن ([؟] مورد دست‌یابی قرار دادن) به قصد یا مکان هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) با تَرْکیدَن ([؟] مورد ترک‌شدن قرار دادن) وَقِعْمائِیَّت ([؟] موقعیت) کنونی شُروعْدَن ([؟] مورد شروع‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد عزم قرار دادن»]
    🚀مثال. وقتی در مقطع ابتدایی می‌تُآموزِمْدَم ([؟] تحصیل می‌کردم)، تَآموزِمِش ([؟] روند تحصیل) در دانشگاه شریف را عَزِمْدَم (؟ مورد عزم قرار دادم).
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «عَزِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] {{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پیشگذشتهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پیشگذشتهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پیشگذشته

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پیشگذشتهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پیشگذشتهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پیشگذشتهند}}
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] عَزِمْدَم آواثاء:عزمدی عَزِمْد آواثاء:عزمدیم آواثاء:عزمدید آواثاء:عزمدند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] {{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پسگذشتهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پسگذشتهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پسگذشتهد

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پسگذشتهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پسگذشتهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پسگذشتهند}}
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:عزمم آواثاء:عزمی آواثاء:عزمَد آواثاء:عزمیم آواثاء:عزمید آواثاء:عزمند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] {{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پیشآیندهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پیشآیندهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پیشآینده

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پیشآیندهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پیشآیندهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پیشآیندهند}}
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:عزمنم آواثاء:عزمنی آواثاء:عزمنَد آواثاء:عزمنیم آواثاء:عزمنید آواثاء:عزمنند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] {{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پسآیندهم}} {{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پسآیندهی}} {{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پسآیندهَد

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پسآیندهیم}} {{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پسآیندهید

}}

{{:آواثاء:بنجثاء:عزمدن/پسآیندهند}}
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «عَزِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بعزم - - آواثاء:بعزمید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نعزم - - آواثاء:نعزمید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:ناعزم - - آواثاء:ناعزمید -

ترجمه

شُروعْدَن (؟ مورد شروع‌شدن قرار دادن) با تَرْکیدَن (؟ مورد ترک‌شدن قرار دادن)
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «عزمدن»: depart؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «عزمدن»: decide