بدلدن
ظاهر
مصدر «بَدِلْدَن»، بهمعنی «مورد تبدیلشدن قرار دادن» میباشد؛ بهعبارتی دیگر، فرایندی که ماهیت چیزی تغییر کند؛ ولی ارزشش اصلا دستخوش تغییر نشود یا کمی دستخوش تغییر بشود. این مصدر از «بدلـ + ـدن [※ پسوند «ـدن» که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشود، نمایانگر مصدر بودن یک واژه است.] » ساختهشده است.
; بنهای تصریفی «بَدِلْدَن»
بنهای تصریفی «بَدِلْدَن» بهگونه زیر ساخته میشوند:
- بُنْپیشْگُذَشْتِه [※ پایه فعلهای گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «بَدِلِتْد»
- بُنْگُذَشْتِه [※ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «بَدِلْد»
- بُنْپَسْگُذَشْتِه [※ پایه فعلهای آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «بَدِلِتْن»
- بُنْکُنون [※ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «بَدِل»
- بُنْپیشْآیَنْدِه [※ پایه فعلهای گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «بَدِلِنْت»
- بُنْآیَنْدِه [※ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «بَدِلْن»
- بُنْپَسْآیَنْدِه [※ پایه فعلهای آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «بَدِلِنْن»
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /بَدِلْدَن/📥 ریشهشناسی: بدلـ + ـدن [※ پسوند «ـدن» که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشود، نمایانگر مصدر بودن یک واژه است.] ❖ | همخانواده «بدلدن»: دِگَرْدَن ([؟] مورد تغییر خصوصیت قرار دادن)؛ سانْدَن ([؟] مورد تبدیل وضعیت (آرایش درونی) قرار دادن)؛ دیسْدَن ([؟] مورد تبدیل گونه قرار دادن)؛ آلِسْدَن ([؟] مورد تبدیلساخت قرار دادن) | معکوس(های) «بدلدن»: آبَدِلْدَن ([؟] معناء:آبدلدن)
- تعریف «بدلدن». فرایند غِیْرْدَن ([؟] مورد تغییرداده شدن قرار دادن) ماهیت چیزی با تَلاشْدَن ([؟] مورد تلاش قرار دادن) برای حَفِظْدَن ([؟] مورد حفاظت قرار دادن) اَرِزِمَت ([؟] میزان ارزشیافتگی) اَش ([؟] آن/آنرا): [💬یا بعبارتی «مورد تبدیلشدن قرار دادن»]
- مثال. برای بَدِلْدَن (؟ مورد تبدیلشدن قرار دادن) عدد اعشاری به صحیح تایَد ([؟] شدنی بوده/است/خواهد بود) سازاء ([؟] سازنده) نوعِپال ([؟] کلاس)
intرا بِبَهِرْد ([؟] مورد استفادهشدن قرار داد).ترجمه: برای تبدیل کردن عدد اعشاری به صحیح میتوان از سازنده کلاسintاستفاده کرد.
- مثال. برای بَدِلْدَن (؟ مورد تبدیلشدن قرار دادن) عدد اعشاری به صحیح تایَد ([؟] شدنی بوده/است/خواهد بود) سازاء ([؟] سازنده) نوعِپال ([؟] کلاس)
عملواژه
- ️تلفظ: /بَدِلْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «بدلدن»: ▶ بن گذشته در گذشته «بدلدن»: «بَدِلِتْد»؛ بن گذشته «بدلدن»: ↦«بَدِلْد»↤؛ بن آینده در گذشته «بدلدن»: «بَدِلِتْن»⟼«بَدِل» (بنکنون «بدلدن»)، ⟻؛ بن گذشته در آینده «بدلدن»: «بَدِلِنْت»؛ بن آینده «بدلدن»: ↦«بَدِلْن»؛ بن آینده در آینده «بدلدن»: ↤«بَدِلِنْن»◀
- تعریف «بدلدن». ماهیت چیزی را با تَلاشْدَن ([؟] مورد تلاش قرار دادن) برای حَفِظْدَن ([؟] مورد حفاظت قرار دادن) اَرِزِمَت ([؟] میزان ارزشیافتگی) اَش ([؟] آن/آنرا) غِیْرْدَن ([؟] مورد تغییرداده شدن قرار دادن): [💬یا بعبارتی «مورد تبدیلشدن قرار دادن»]
- مثال. با سازاء ([؟] سازنده)
intعدد اعشاری هه ([؟] مذکور؛ یادشده) را به صحیح بَدِلْدَم (؟ مورد تبدیلشدن قرار دادم).ترجمه: با سازندهintآن عدد اعشاری را به صحیح تبدیل کردم.
- مثال. با سازاء ([؟] سازنده)
| عَمَلْواژههای اَنِجائی فَرْمانی سادی «بَدِلْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
| نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمِعْتایی | |||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|
| یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
| مُثْبَت [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] | - | آواثاء:ببدل | - | - | آواثاء:ببدلید | - | |
| طَرْدی [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] | - | آواثاء:نبدل | - | - | آواثاء:نبدلید | - | |
| حَذَری [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] | - | آواثاء:نابدل | - | - | آواثاء:نابدلید | - | |
ترجمه
غِیْرْدَن (؟ مورد تغییرداده شدن قرار دادن) ماهیت
- ترجمه (معادل) انگلیسی «بدلدن»: To convert
ردهها:
- صفحههای دارای پیوند خراب به پرونده
- واژهها
- واژه فارسی
- مصدر فارسی
- مصدر فارسی عملی
- مصدر فارسی عملی ناصریح
- مصدر فارسی عملی کنایی
- مصدر فارسی عملی کنادین
- مصدر فارسی عملی علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنادین
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی علنئا
- مصدر فارسی عملی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین علنئا