اضافتن
ظاهر
مصدر «اِضافْتَن»، به معنی «مورد اضافهشدن قرار دادن»، از «اضافـ + ـتن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «اِضافْت»، «اِضاف»، و «اِضافْن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /اِضافْتَن/📥 ❖ریشهشناسی: اضافـ + ـتن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] | متضاد «اضافتن»: ربطاء:اضافتن/ضد | همردیف(های) «اضافتن»: ربطاء:اضافتن/هش
- تعریف «اضافتن». فرایند دَرونْدَن ([؟] مورد درونآوری قرار دادن) چیزی بعنوان جزء هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) در یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) کل: [💬یا بعبارتی «مورد اضافهشدن قرار دادن»]
- مثال. خدا با اِضافْتَن (؟ مورد اضافهشدن قرار دادن) انسان به آفرینش اَش ([؟] آن/آنرا) حتما هدف هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را نَظَرْدِه ئَد ([؟] مورد نظر (انتظار) قرار داده است).
عملواژه
- ️تلفظ: /اِضافْتَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «اضافتن»: ▶ «اِضافْت» (بنگذشته «اضافتن»)، «اِضاف» (بنکنون «اضافتن»)، «اِضافْن» (بنآینده «اضافتن») ◀
- تعریف «اضافتن». چیزی را بعنوان جزء هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) در یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) کل دَرونْدَن ([؟] مورد درونآوری قرار دادن): [💬یا بعبارتی «مورد اضافهشدن قرار دادن»]
- مثال. خدا هرچه را بخواهد به آفرینش اَش ([؟] آن/آنرا) بِاِضافْنَد (؟ مورد اضافهشدن قرار خواهد داد).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «اِضافْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:باضاف | - | - | آواثاء:باضافید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:ناضاف | - | - | آواثاء:ناضافید | - |
ترجمه
دَرونْدَن (؟ مورد درونآوری قرار دادن) در یه کل
- ترجمه (معادل) انگلیسی «اضافتن»: To add