عَبِرات ([؟] عبارت) «عوض کردن» معنی‌های زیر را دارائَد ([؟] دارا است):

  • تَغَیِرْدَن: مورد تغییرداده شدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. قیمتش را عوض کردم.🔮معادل: قیمت اَش ([؟] آن/آنرا) را تَغَیِرْدَم (؟ مورد تغییرداده شدن قرار دادم).
  • تَعَوِضْدَن: مورد تعویض‌شده قرار دادن؛
    🗝️مثال. چرخ خودروم را باید عوض کنم.🔮معادل: چرخ خودرو اَم ([؟] من/خودم) را باید بِتَعَوِضَم (؟ مورد تعویض‌شده قرار بدهم).
  • آلْدَن: مورد معاوضه‌شدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. کفش‌هایشان را باهم عوض کردند.🔮معادل: کفش‌ها اِشان ([؟] آن‌ها/خودشان) را باهَم ([؟] با هم) آلْدَند (؟ مورد معاوضه‌شدن قرار دادند).
  • جاوِکْدَن: مورد بدل‌شدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. خودرو قدیمیش را با یک خودرو جدید عوض کرد.🔮معادل: خودرو قدیمی اَش ([؟] آن/آنرا) را با یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) جدید آواثاء:جاوکت (؟ معناء:جاوکت).
  • یُجایْدَن: مورد جایگزین‌شدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. چرخ خودروم را با یک چرخ بزرگتر عوض کردم.🔮معادل: چرخ خودرو اَم ([؟] من/خودم) را با یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) بزرگتر یُجایْدَم (؟ مورد جایگزین‌شدن قرار دادم).