پرش به محتوا

ارثدن

از واژسین
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۲۰ توسط Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها) (آغازدن)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مصدر «اِرِثْدَن»، به‌معنی «مورد ارث‌گرفته شدن قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن صفتی، بخاطر رابطه خوشاوندی، از کسی یا چیزی پیشینی کسب بشود. این مصدر از «ارثـ + ـدن [ پسوند «ـدن» که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شود، نمایانگر مصدر بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «اِرِثْدَن»

بن‌های تصریفی «اِرِثْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

  • بُنْ‌پیشْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «اِرِثِتْد»
  • بُنْ‌گُذَشْتِه [ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «اِرِثْت»
  • بُنْ‌پَسْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «اِرِثِتْن»
  • بُنْ‌کُنون [ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «اِرِث»
  • بُنْ‌پیشْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «اِرِثِنْت»
  • بُنْ‌آیَنْدِه [ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «اِرِثْن»
  • بُنْ‌پَسْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «اِرِثِنْن»

فارسی

مصدر

  1. تعریف «ارثدن». فرایند کَسِبْدَن ([؟] مورد کسب‌شدن قرار دادن) صفت هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) از نسل قبلی بِعِلَت ([؟] به علت) رَبْطیَّت ([؟] ارتباط) خویشاوندی:‌ [💬یا بعبارتی «مورد ارث‌گرفته شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. میان پسرها گاسَنْدِگی ([؟] احتمال) اِرِثْدَن (؟ مورد ارث‌گرفته شدن قرار دادن) شکل دماغ از مادر بیشتر ئَد ([؟] است (فعل ربط)).🌐ترجمه: میان پسرها احتمال ارث بردن شکل دماغ از مادر بیشتر است.

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /اِرِثْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «ارثدن»: بن گذشته در گذشته «ارثدن»: «اِرِثِتْد»؛ بن گذشته «ارثدن»: «اِرِثْت»؛ بن آینده در گذشته «ارثدن»: «اِرِثِتْن»«اِرِث» (بن‌کنون «ارثدن»)، ؛ بن گذشته در آینده «ارثدن»: «اِرِثِنْت»؛ بن آینده «ارثدن»: «اِرِثْن»؛ بن آینده در آینده «ارثدن»: «اِرِثِنْن»
  1. تعریف «ارثدن». صفتی را از نسل قبلی بِعِلَت ([؟] به علت) رَبْطیَّت ([؟] ارتباط) خویشاوندی کَسِبْدَن ([؟] مورد کسب‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد ارث‌گرفته شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. شکل دماغ اَش ([؟] آن/آنرا) را از مادربزرگ پدری اَش ([؟] آن/آنرا) اِرِثْدِه ئد (؟ مورد ارث‌گرفته شدن قرار داده است).🌐ترجمه: شکل دماغش را از مادربزرگ پدریش ارث برده است.
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «اِرِثْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] آواثاء:ارثتدم آواثاء:ارثتدی اِرِثِتْد آواثاء:ارثتدیم آواثاء:ارثتدید آواثاء:ارثتدند
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] آواثاء:ارثتم آواثاء:ارثتی اِرِثْت آواثاء:ارثتیم آواثاء:ارثتید آواثاء:ارثتند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] آواثاء:ارثتنم آواثاء:ارثتنی آواثاء:ارثتند آواثاء:ارثتنیم آواثاء:ارثتنید آواثاء:ارثتنند
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:ارثم آواثاء:ارثی آواثاء:ارثد آواثاء:ارثیم آواثاء:ارثید آواثاء:ارثند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] آواثاء:ارثنتم آواثاء:ارثنتی اِرِثِنْت آواثاء:ارثنتیم آواثاء:ارثنتید آواثاء:ارثنتند
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:ارثنم آواثاء:ارثنی آواثاء:ارثنَد آواثاء:ارثنیم آواثاء:ارثنید آواثاء:ارثنند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] آواثاء:ارثننم آواثاء:ارثننی آواثاء:ارثننَد آواثاء:ارثننیم آواثاء:ارثننید آواثاء:ارثننند
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «اِرِثْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بارث - - آواثاء:بارثید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نارث - - آواثاء:نارثید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:ناارث - - آواثاء:ناارثید -

ترجمه

کَسِبْدَن (؟ مورد کسب‌شدن قرار دادن) صفت
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «ارثدن»: To inherit