پرش به محتوا

صدقندن

از واژسین
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۳۹ توسط Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها) (آغازدن)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مصدر «صَدِقُنْدَن»، به معنی «منطقا مورد اثبات‌شدن قرار دادن»، از «صدقـ + ـنـ [ میانوند «ـنـ» یک «مصدروند» به معنی «نمودن» است که بین «بن‌مصدر» و «مصدرساز»، قرار می‌گیرد.] + ـدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «صَدَقُنْد»، «صَدَقُن»، و «صَدَقُنِن» می‌باشد.

فارسی

مصدر

  1. تعریف «صدقندن». فرایند نِمودَن ([؟] نشان دادن) مَنْطِقاً ([؟] بشکل منطقی) صدق یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) گُزاره ([؟] جمله خبری):‌ [💬یا بعبارتی «منطقا مورد اثبات‌شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. در منطق برای صَدِقُنْدَن (؟ منطقا مورد اثبات‌شدن قرار دادن) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) نتیجه معتبر باید اصل‌ها و قضیه‌ها را بدرستی بِبَهِرْد ([؟] مورد استفاده‌شدن قرار داد).
    🚀مثال. صَدِقُنْدَن (؟ منطقا مورد اثبات‌شدن قرار دادن) دو گزاره نَقْضْمِئا ([؟] متناقض)، نشان هَسْمائْدَن ([؟] موجود بودن) دستکم یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) مقدمه ناصِدْق ([؟] کذب) ئَد ([؟] است).

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /صَدِقُنْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «صدقندن»: «صَدَقُنْد» (بن‌گذشته «صدقندن»)، «صَدَقُن» (بن‌کنون «صدقندن»)، «صَدَقُنِن» (بن‌آینده «صدقندن»)
  1. تعریف «صدقندن». صدق یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) گُزاره ([؟] جمله خبری) را مَنْطِقاً ([؟] بشکل منطقی) نِمودَن ([؟] نشان دادن):‌ [💬یا بعبارتی «منطقا مورد اثبات‌شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. این دَعِوْماء ([؟] ادعاشونده (ادعا)) را تایَد ([؟] شدنی است [الهام از «شاید»]) از گفته‌های خودتان بِصَدِقُنْد (؟ منطقا مورد اثبات‌شدن قرار داد).
    🚀مثال. تَوانائی ([؟] توانا هستی) دَعِوْماء ([؟] ادعاشونده (ادعا)) اَت ([؟] تو) را از گفته‌ها اَش ([؟] آن/آنرا) بِصَدِقُنی (؟ منطقا مورد اثبات‌شدن قرار بدهی)؟
عَمَلْواژه‌های وَقَعائی نافَرْجامی سادی «صَدِقُنْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] صَدَقُنْدَم صَدَقُنْدی صَدَقُنْد صَدَقُنْدیم صَدَقُنْدید صَدَقُنْدَنْد
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] ناصَدَقُنْدَم ناصَدَقُنْدی ناصَدَقُنْد ناصَدَقُنْدیم ناصَدَقُنْدید ناصَدَقُنْدَنْد
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] صَدَقُنَم صَدَقُنی صَدَقُنَد صَدَقُنیم صَدَقُنید صَدَقُنَنْد
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] ناصَدَقُنَم ناصَدَقُنی ناصَدَقُنَد ناصَدَقُنیم ناصَدَقُنید ناصَدَقُنَنْد
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] صَدَقُنِنَم صَدَقُنِنی صَدَقُنِنَد صَدَقُنِنیم صَدَقُنِنید صَدَقُنِنَنْد
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] ناصَدَقُنِنَم ناصَدَقُنِنی ناصَدَقُنِنَد ناصَدَقُنِنیم ناصَدَقُنِنید ناصَدَقُنِنَنْد
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی نافَرْجامی سادی «صَدِقُنْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] بِصَدَقُنْدَم بِصَدَقُنْدی بِصَدَقُنْد بِصَدَقُنْدیم بِصَدَقُنْدید بِصَدَقُنْدَنْد
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] نَصَدَقُنْدَم نَصَدَقُنْدی نَصَدَقُنْد نَصَدَقُنْدیم نَصَدَقُنْدید نَصَدَقُنْدَنْد
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] بِصَدَقُنَم بِصَدَقُنی بِصَدَقُنَد بِصَدَقُنیم بِصَدَقُنید بِصَدَقُنَنْد
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] نَصَدَقُنَم نَصَدَقُنی نَصَدَقُنَد نَصَدَقُنیم نَصَدَقُنید نَصَدَقُنَنْد
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] بِصَدَقُنِنَم بِصَدَقُنِنی بِصَدَقُنِنَد بِصَدَقُنِنیم بِصَدَقُنِنید بِصَدَقُنِنَنْد
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] نَصَدَقُنِنَم نَصَدَقُنِنی نَصَدَقُنِنَد نَصَدَقُنِنیم نَصَدَقُنِنید نَصَدَقُنِنَنْد
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «صَدِقُنْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمْعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] - آواثاء:بصدقُن - - آواثاء:بصدقُنید -
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] - آواثاء:نصدقُن - - آواثاء:نصدقُنید -

ترجمه

نِمودَن (؟ نشان دادن) صدق یِه (؟ یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) گزاره
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «صدقندن»: To prove