فید
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «فید» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- رویْلان:❖ فضای محتوا (فید تازهها)؛
- مثال. هر بار که اینستگرام را باز میکنم، فیدم پر از عکسهای سفر دوستانم است.معادل: هَرْکِرَت ([؟] هر دفعه (هر مرتبه؛ هر بار)) که اینستگرام را بِفَتِحَم ([؟] مورد گشودهشدگی قرار بدهم)، رویْلان (؟ فضای محتوا (فید تازهها)) اَم ([؟] من/خودم) پر از بینابِتْهای ([؟] ماندگارسازهای دیدنی (عکسهای؛ تصویرهای)) دوستان اَم ([؟] من/خودم) ئَد ([؟] است (فعل ربط)).
- خَبَرْلان:❖ فضای اخبار (فید)؛
- مثال. من سایتهای خبری را از طریق فید RSS دنبال میکنم.معادل: من سایتهای خبری را اَزْطَریق ([؟] از طریق) خَبَرْلان (؟ فضای اخبار (فید)) RSS دُنْبالائَم ([؟] دنبالکن هستم).