پرش به محتوا

دنبالدن

از واژسین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۲۶ توسط Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها) (آغازدن)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مصدر «دُنِبالْدَن»، به‌معنی «مورد وسیله پیگیری قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن چیزی وسیله‌ای برای توجه و پیگیری کسی یا چیزی قرار بگیرد. این مصدر از «دنبـ + ـالـ [ فراثاء:بنواج/اسم‌ساز/ال] + ـدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «دُنِبالْدَن»

بن‌های تصریفی «دُنِبالْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

  • بُنْ‌پیشْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «دُنِبالِتْد»
  • بُنْ‌گُذَشْتِه [ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «دُنِبالْد»
  • بُنْ‌پَسْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «دُنِبالِتْن»
  • بُنْ‌کُنون [ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «دُنِبال»
  • بُنْ‌پیشْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «دُنِبالِنْت»
  • بُنْ‌آیَنْدِه [ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «دُنِبالْن»
  • بُنْ‌پَسْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «دُنِبالِنْن»

فارسی

مصدر

  1. تعریف «دنبالدن». فرایند وَضِعْدَن ([؟] مورد وضع‌شدن قرار دادن) چیزی بَعُنْوان ([؟] معناء:بعنوان) وسیله دُنِبْدَن ([؟] مورد پیگیری‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد وسیله پیگیری قرار دادن»]
    🚀مثال. امروزه مردم با دُنِبالْدَن (؟ مورد وسیله پیگیری قرار دادن) میانَّشِرْهای جَمِعْمانی ([؟] شبکه‌های اجتماعی) اَزْهَم ([؟] از هم) بِآگَهَنْد ([؟] مورد آگاهی‌یافتن قرار بدهند).🌐ترجمه: امروزه مردم با وسیله دنبال‌کنی قرار دادن شبکه‌های اجتماعی از هم آگاهی می‌یابند.

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /دُنِبالْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «دنبالدن»: بن گذشته در گذشته «دنبالدن»: «دُنِبالِتْد»؛ بن گذشته «دنبالدن»: «دُنِبالْد»؛ بن آینده در گذشته «دنبالدن»: «دُنِبالِتْن»«دُنِبال» (بن‌کنون «دنبالدن»)، ؛ بن گذشته در آینده «دنبالدن»: «دُنِبالِنْت»؛ بن آینده «دنبالدن»: «دُنِبالْن»؛ بن آینده در آینده «دنبالدن»: «دُنِبالِنْن»
  1. تعریف «دنبالدن». چیزی را بَعُنْوان ([؟] معناء:بعنوان) وسیله دُنِبْدَن ([؟] مورد پیگیری‌شدن قرار دادن) وَضِعْدَن ([؟] مورد وضع‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد وسیله پیگیری قرار دادن»]
    🚀مثال. لینکدین را برای علی دُنِبالْد (؟ مورد وسیله پیگیری قرار داد).🌐ترجمه: لینکدین را وسیله دنبال‌کنی علی قرار داد.
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «دُنِبالْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] آواثاء:دنبالتدم آواثاء:دنبالتدی دُنِبالِتْد آواثاء:دنبالتدیم آواثاء:دنبالتدید آواثاء:دنبالتدند
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] آواثاء:دنبالدم آواثاء:دنبالدی دُنِبالْد آواثاء:دنبالدیم آواثاء:دنبالدید آواثاء:دنبالدند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] آواثاء:دنبالتنم آواثاء:دنبالتنی آواثاء:دنبالتند آواثاء:دنبالتنیم آواثاء:دنبالتنید آواثاء:دنبالتنند
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:دنبالم آواثاء:دنبالی آواثاء:دنبالَد آواثاء:دنبالیم آواثاء:دنبالید آواثاء:دنبالند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] آواثاء:دنبالنتم آواثاء:دنبالنتی دُنِبالِنْت آواثاء:دنبالنتیم آواثاء:دنبالنتید آواثاء:دنبالنتند
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:دنبالنم آواثاء:دنبالنی آواثاء:دنبالنَد آواثاء:دنبالنیم آواثاء:دنبالنید آواثاء:دنبالنند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] آواثاء:دنبالننم آواثاء:دنبالننی آواثاء:دنبالننَد آواثاء:دنبالننیم آواثاء:دنبالننید آواثاء:دنبالننند
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «دُنِبالْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بدنبال - - آواثاء:بدنبالید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:ندنبال - - آواثاء:ندنبالید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:نادنبال - - آواثاء:نادنبالید -

ترجمه

وَضِعْدَن (؟ مورد وضع‌شدن قرار دادن) بَعُنْوان (؟ معناء:بعنوان) وسیله