وارد کردن
عَبِرات ([؟] عبارت) «وارد کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- [[ثبتیدن|آواثاء:ثبتیدن]]:❖ معناء:ثبتیدن؛
- مثال. اسمش را در لیست وارد کرد.معادل: اسم اَش ([؟] آن/آنرا) را در فِهْرِسْت ([؟] یک برگه شامل چند قلم یادداشت) آواثاء:ثبتید (؟ معناء:ثبتید).
- دَرِجْدَن:❖ مورد درجشدن قرار دادن؛
- مثال. نامکاربری و گذرواژهاش را نرمافزار وارد کرد.معادل: نامکاربری و گذرواژه اَش ([؟] آن/آنرا) را دَرِجْد (؟ مورد درجشدن قرار داد).
- وُرودَن:❖ مورد وارد شدن قرار دادن؛
- شُوُرودَن:❖ مورد واردشدگی قرار دادن؛
- مثال. کلی قطعه مرغوب کمیاب الکترونیک به کشور وارد کرد.معادل: کلی قطعه مرغوب کمیاب الکترونیک را به کشور شُوُرودَم (؟ مورد واردشدگی قرار دادم).
- تَماهِرْدَن:❖ مورد مهارتیافته قرار دادن؛
- مثال. علی حسن را، با کلی تمرین دادن، در برنامهنویسی وارد کرد.معادل: علی حسن را با اَتْمَرِنْدَن ([؟] مورد تمرینشده قرار دادن) شَدّانِه ([؟] بهشکل شدید)، در فَرْمِثْدَن ([؟] مورد برنامهنویسی شدن قرار دادن) تَماهِرْد (؟ مورد مهارتیافته قرار داد).