کلفدن
ظاهر
مصدر «کَلِفْدَن»، بهمعنی «مورد تکلیفشدن قرار دادن» میباشد؛ بهعبارتی دیگر، فرایندی که در آن انجام کاری واجب یا ضروری بشود. این مصدر از «کلفـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساختهشده است.
; بنهای تصریفی «کَلِفْدَن»
بنهای تصریفی «کَلِفْدَن» بهگونه زیر ساخته میشوند:
- بُنْپیشْگُذَشْتِه [※ پایه فعلهای گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـتد» یا «ـتن» با «ـدت» ← «کَلِفِتْد»
- بُنْگُذَشْتِه [※ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «کَلِفْد»
- بُنْپَسْگُذَشْتِه [※ پایه فعلهای آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» یا «ـتن» با «ـِدْن» ← «کَلِفِتْن»
- بُنْکُنون [※ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «کَلِف»
- بُنْپیشْآیَنْدِه [※ پایه فعلهای گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «کَلِفِنْت»
- بُنْآیَنْدِه [※ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» یا «تـ» مَصْدَرْنَما ← «کَلِفْن»
- بُنْپَسْآیَنْدِه [※ پایه فعلهای آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «کَلِفِنْن»
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /کَلِفْدَن/📥 ریشهشناسی: کلفـ + ـدن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] ❖
- تعریف «کلفدن». فرایند دادن وظیفه هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) به کس یا سیستم هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع): [💬یا بعبارتی «مورد تکلیفشدن قرار دادن»]
عملواژه
- ️تلفظ: /کَلِفْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «کلفدن»: ▶ بن گذشته در گذشته «کلفدن»: «کَلِفِتْد»؛ بن گذشته «کلفدن»: ↦«کَلِفْد»↤؛ بن آینده در گذشته «کلفدن»: «کَلِفِتْن»⟼«کَلِف» (بنکنون «کلفدن»)، ⟻؛ بن گذشته در آینده «کلفدن»: «کَلِفِنْت»؛ بن آینده «کلفدن»: ↦«کَلِفْن»؛ بن آینده در آینده «کلفدن»: ↤«کَلِفِنْن»◀
- تعریف «کلفدن». وظیفه هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را به کس یا سیستم هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) دادن: [💬یا بعبارتی «مورد تکلیفشدن قرار دادن»]
عَمَلْواژههای اَنِجائی فَرْمانی سادی «کَلِفْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمِعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مُثْبَت [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] | - | آواثاء:بکلف | - | - | آواثاء:بکلفید | - | |
طَرْدی [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] | - | آواثاء:نکلف | - | - | آواثاء:نکلفید | - | |
حَذَری [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] | - | آواثاء:ناکلف | - | - | آواثاء:ناکلفید | - |
ترجمه
دادن وظیفه هی (؟ حرف نکره مفرد و جمع)
- ترجمه (معادل) انگلیسی «کلفدن»: To assign
ردهها:
- صفحههای دارای پیوند خراب به پرونده
- واژهها
- واژه فارسی
- مصدر فارسی
- مصدر فارسی عملی
- مصدر فارسی عملی ناصریح
- مصدر فارسی عملی کنایی
- مصدر فارسی عملی کنادین
- مصدر فارسی عملی علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنادین
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی علنئا
- مصدر فارسی عملی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین علنئا