پرش به محتوا

آشندن

از واژسین
نسخهٔ تاریخ ‏۳ دی ۱۴۰۴، ساعت ۰۶:۲۰ توسط Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها) (آغازدن)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مصدر «آشِنْدَن» به‌معنی «مورد آشنایی‌یافتن قرار دادن» می‌باشد؛ به‌عبارتی دیگر، فرایندی که در آن «فاعل» به‌شکل ابتدایی از «مفعول» شناخت کسب کند. این مصدر از «آشنـ + ـدن [ پسوند «ـدن» که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شود، نمایانگر مصدر بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است.

; بن‌های تصریفی «آشِنْدَن»

بن‌های تصریفی «آشِنْدَن» به‌گونه زیر ساخته می‌شوند:

  • بُنْ‌پیشْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «آشِنِتْد»
  • بُنْ‌گُذَشْتِه [ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «آشِنْد»
  • بُنْ‌پَسْگُذَشْتِه [ پایه فعل‌های آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «آشِنِتْن»
  • بُنْ‌کُنون [ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «آشِن»
  • بُنْ‌پیشْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «آشِنِنْت»
  • بُنْ‌آیَنْدِه [ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «آشِنّ»
  • بُنْ‌پَسْآیَنْدِه [ پایه فعل‌های آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «آشِنِن»

فارسی

مصدر

  1. تعریف «آشندن». فرایند کَسِبْدَن ([؟] مورد کسب‌شدن قرار دادن) شِناسْماء ([؟] شناخته‌شو) اِبْتِدانِه ([؟] به‌شکل ابتدایی) چیزی:‌ [💬یا بعبارتی «مورد آشنایی‌یافتن قرار دادن»]
    🚀مثال. آشِنْدَن (؟ مورد آشنایی‌یافتن قرار دادن) دانش‌آموزان باعِل ([؟] به‌واسطه؛ توسط) آموزگار، هَماریاً ([؟] معمولا) در جلسه نخست ئَد ([؟] است (فعل ربط)).🌐ترجمه: آشنایی یافتن با دانش‌آموزان توسط معلم، معمولا در جلسه اول است.

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /آشِنْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «آشندن»: بن گذشته در گذشته «آشندن»: «آشِنِتْد»؛ بن گذشته «آشندن»: «آشِنْد»؛ بن آینده در گذشته «آشندن»: «آشِنِتْن»«آشِن» (بن‌کنون «آشندن»)، ؛ بن گذشته در آینده «آشندن»: «آشِنِنْت»؛ بن آینده «آشندن»: «آشِنّ»؛ بن آینده در آینده «آشندن»: «آشِنِن»
  1. تعریف «آشندن». شِناسْماء ([؟] شناخته‌شو) اِبْتِدانِه ([؟] به‌شکل ابتدایی) چیزی را کَسِبْدَن ([؟] مورد کسب‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد آشنایی‌یافتن قرار دادن»]
    🚀مثال. آموزگار هه ([؟] مذکور؛ یادشده) دانش‌آموزان اَش ([؟] آن/آنرا) را در جلسه نخست آشِنْد (؟ مورد آشنایی‌یافتن قرار داد).🌐ترجمه: آن آموزگار از دانش‌آموزانش در جلسه نخست آشنایی یافت.
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی نافَرْجامی سادی «آشِنْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
قبل پیشْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشگذشته] آواثاء:آشنتدم آواثاء:آشنتدی آشِنِتْد آواثاء:آشنتدیم آواثاء:آشنتدید آواثاء:آشنتدند
گُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/گذشته] آواثاء:آشندم آواثاء:آشندی آشِنْد آواثاء:آشندیم آواثاء:آشندید آواثاء:آشندند
پَسْگُذَشْتِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسگذشته] آواثاء:آشنتنم آواثاء:آشنتنی آواثاء:آشنتند آواثاء:آشنتنیم آواثاء:آشنتنید آواثاء:آشنتنند
حال کُنون [ فراثاء:عملواژه/زمانما/کنون] آواثاء:آشنم آواثاء:آشنی آواثاء:آشنَد آواثاء:آشنیم آواثاء:آشنید آواثاء:آشنند
بعد پیشْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پیشآینده] آواثاء:آشننتم آواثاء:آشننتی آشِنِنْت آواثاء:آشننتیم آواثاء:آشننتید آواثاء:آشننتند
آیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/آینده] آواثاء:آشنّم آواثاء:آشنّی آواثاء:آشنّد آواثاء:آشنّیم آواثاء:آشنّید آواثاء:آشنّند
پَسْآیَنْدِه [ فراثاء:عملواژه/زمانما/پسآینده] آواثاء:آشننم آواثاء:آشننی آواثاء:آشنند آواثاء:آشننیم آواثاء:آشننید آواثاء:آشننند
عَمَلْواژه‌های اَنِجائی فَرْمانی سادی «آشِنْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مُثْبَت [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] - آواثاء:بآشن - - آواثاء:بآشنید -
طَرْدی [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] - آواثاء:نآشن - - آواثاء:نآشنید -
حَذَری [ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] - آواثاء:ناآشن - - آواثاء:ناآشنید -

ترجمه

شِناسْدَن (؟ مورد شناخته‌شدن قرار دادن) اِبْتِدانِه (؟ به‌شکل ابتدایی)