پرش به محتوا

حرمدن

از واژسین
نسخهٔ تاریخ ‏۷ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۶:۵۸ توسط Hakhsin (بحث | مشارکت‌ها) (آغازدن)

مصدر «حَرِمْدَن»، به‌معنی «مورد حریم‌دار شدن قرار دادن» می‌باشد؛ به زبان ساده‌تر، فرایندی که در آن چیزی دارای حریمی برای پرهیز یا دوری کردن از آن، بشود. این مصدر از «حرمـ + ـدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده آن، به ترتیب، «حَرِمْد»، «حَرِم»، و «حَرِمْن» می‌باشد.

مصدر «حَرَمْدَن»، به‌معنی «مورد حرم‌دار شدن قرار دادن» می‌باشد؛ به زبان ساده‌تر، فرایندی که در آن چیزی دارای حریمی برای مراقبت کردن از آن، بشود. این مصدر از «حرمـ + ـدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده آن، به ترتیب، «حَرَمْد»، «حَرَم»، و «حَرَمْن» می‌باشد.

مصدر «حُرِمْدَن»، به‌معنی «مورد محترم بودن قرار دادن» می‌باشد؛ به زبان ساده‌تر، فرایندی که در آن چیزی دارای حریمی برای حرمت یا اهمیت دادن به آن، بشود. این مصدر از «حرمـ + ـدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده آن، به ترتیب، «حُرِمْد»، «حُرِم»، و «حُرِمْن» می‌باشد.

فارسی

مصدر

  1. تعریف «حرمدن». فرایند وَضِعْدَن ([؟] مورد وضع‌شدن قرار دادن) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حد مَنِعائی ([؟] منع‌کننده‌ای) برای فعل هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع):‌ [💬یا بعبارتی «مورد حریم‌دار شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. حَرِمْدَن (؟ مورد حریم‌دار شدن قرار دادن) خوردن چربی گوسفند برای اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))، بخاطر گناه‌ها اِشان ([؟] آن‌ها/خودشان) ئِسْت ([؟] بود (فعل ربط)).
  1. تعریف «حرمدن». فرایند وَضِعْدَن ([؟] مورد وضع‌شدن قرار دادن) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حد رَقِبائی ([؟] مراقبت‌کننده‌ای) برای چیزی:‌ [💬یا بعبارتی «مورد حرم‌دار شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. حَرَمْدَن (؟ مورد حرم‌دار شدن قرار دادن) مزار بزرگان برای مردم لَزِمْمائَد ([؟] لازم است).
  1. تعریف «حرمدن». فرایند وَضِعْدَن ([؟] مورد وضع‌شدن قرار دادن) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حد رَعِیائی ([؟] رعایت‌کننده‌ای):‌ [💬یا بعبارتی «مورد حریم‌دار شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. خدا حُرِمْدَن ([؟] مورد محترم بودن قرار دادن) پدر و مادر را به انسان‌ها اِنْکَلِفْتِه ([؟] مورد تکلیف‌شده قرار داده).

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /حَرِمْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «حرمدن»: «حَرِمْد» (بن‌گذشته «حرمدن»)، «حَرِم» (بن‌کنون «حرمدن»)، «حَرِمْن» (بن‌آینده «حرمدن»)
  1. تعریف «حرمدن». یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حد مَنِعائی ([؟] منع‌کننده‌ای) را برای فعل هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) وَضِعْدَن ([؟] مورد وضع‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد حریم‌دار شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. خدا خوردن چربی گوسفند را برای اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی)) حَرِمْد (؟ مورد حریم‌دار شدن قرار داد).
عَمَلْواژه‌های وَقِعائی نافَرْجامی سادی «حَرِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] آواثاء:حرمدم آواثاء:حرمدی حَرِمْد آواثاء:حرمدیم آواثاء:حرمدید آواثاء:حرمدند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] ناآواثاء:حرمدم ناآواثاء:حرمدی ناحَرِمْد ناآواثاء:حرمدیم ناآواثاء:حرمدید ناآواثاء:حرمدند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] آواثاء:حرمم آواثاء:حرمی حَرِمَد آواثاء:حرمیم آواثاء:حرمید آواثاء:حرمند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] ناآواثاء:حرمم ناآواثاء:حرمی ناحَرِمَد ناآواثاء:حرمیم ناآواثاء:حرمید ناآواثاء:حرمند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] آواثاء:حرمنم آواثاء:حرمنی آواثاء:حرمنَد آواثاء:حرمنیم آواثاء:حرمنید آواثاء:حرمنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] ناآواثاء:حرمنم ناآواثاء:حرمنی ناآواثاء:حرمنَد ناآواثاء:حرمنیم ناآواثاء:حرمنید ناآواثاء:حرمنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی نافَرْجامی سادی «حَرِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] بِآواثاء:حرمدم بِآواثاء:حرمدی بِحَرِمْد بِآواثاء:حرمدیم بِآواثاء:حرمدید بِآواثاء:حرمدند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] نَآواثاء:حرمدم نَآواثاء:حرمدی نَحَرِمْد نَآواثاء:حرمدیم نَآواثاء:حرمدید نَآواثاء:حرمدند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] بِآواثاء:حرمم بِآواثاء:حرمی بِحَرِمَد بِآواثاء:حرمیم بِآواثاء:حرمید بِآواثاء:حرمند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] نَآواثاء:حرمم نَآواثاء:حرمی نَحَرِمَد نَآواثاء:حرمیم نَآواثاء:حرمید نَآواثاء:حرمند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] بِآواثاء:حرمنم بِآواثاء:حرمنی بِآواثاء:حرمنَد بِآواثاء:حرمنیم بِآواثاء:حرمنید بِآواثاء:حرمنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] نَآواثاء:حرمنم نَآواثاء:حرمنی نَآواثاء:حرمنَد نَآواثاء:حرمنیم نَآواثاء:حرمنید نَآواثاء:حرمنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «حَرِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] - آواثاء:بحرم - - آواثاء:بحرمید -
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] - آواثاء:نحرم - - آواثاء:نحرمید -
  • 🗣تلفظ: /حَرَمْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «حرَمدن»: «حَرَمْد» (بن‌گذشته «حرَمدن»)، «حَرَم» (بن‌کنون «حرَمدن»)، «حَرَمْن» (بن‌آینده «حرَمدن»)
  1. تعریف «حرمدن». یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حد رَقِبائی ([؟] مراقبت‌کننده‌ای) را برای چیزی وَضِعْدَن ([؟] مورد وضع‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد حرم‌دار شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. مردم مزار دانشمندها اِشان ([؟] آن‌ها/خودشان) را حَرَمَنْد (؟ مورد حرم‌دار شدن قرار بدهند).
عَمَلْواژه‌های وَقِعائی نافَرْجامی سادی «حَرَمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] آواثاء:حرَمدم آواثاء:حرَمدی حَرَمْد آواثاء:حرَمدیم آواثاء:حرَمدید آواثاء:حرَمدند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] ناآواثاء:حرَمدم ناآواثاء:حرَمدی ناحَرَمْد ناآواثاء:حرَمدیم ناآواثاء:حرَمدید ناآواثاء:حرَمدند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] آواثاء:حرَمم آواثاء:حرَمی حَرَمَد آواثاء:حرَمیم آواثاء:حرَمید حَرَمَنْد
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] ناآواثاء:حرَمم ناآواثاء:حرَمی ناحَرَمَد ناآواثاء:حرَمیم ناآواثاء:حرَمید ناحَرَمَنْد
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] آواثاء:حرَمنم آواثاء:حرَمنی آواثاء:حرَمنَد آواثاء:حرَمنیم آواثاء:حرَمنید آواثاء:حرَمنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] ناآواثاء:حرَمنم ناآواثاء:حرَمنی ناآواثاء:حرَمنَد ناآواثاء:حرَمنیم ناآواثاء:حرَمنید ناآواثاء:حرَمنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی نافَرْجامی سادی «حَرَمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] بِآواثاء:حرَمدم بِآواثاء:حرَمدی بِحَرَمْد بِآواثاء:حرَمدیم بِآواثاء:حرَمدید بِآواثاء:حرَمدند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] نَآواثاء:حرَمدم نَآواثاء:حرَمدی نَحَرَمْد نَآواثاء:حرَمدیم نَآواثاء:حرَمدید نَآواثاء:حرَمدند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] بِآواثاء:حرَمم بِآواثاء:حرَمی بِحَرَمَد بِآواثاء:حرَمیم بِآواثاء:حرَمید بِحَرَمَنْد
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] نَآواثاء:حرَمم نَآواثاء:حرَمی نَحَرَمَد نَآواثاء:حرَمیم نَآواثاء:حرَمید نَحَرَمَنْد
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] بِآواثاء:حرَمنم بِآواثاء:حرَمنی بِآواثاء:حرَمنَد بِآواثاء:حرَمنیم بِآواثاء:حرَمنید بِآواثاء:حرَمنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] نَآواثاء:حرَمنم نَآواثاء:حرَمنی نَآواثاء:حرَمنَد نَآواثاء:حرَمنیم نَآواثاء:حرَمنید نَآواثاء:حرَمنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «حَرَمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] - آواثاء:بحرَم - - آواثاء:بحرَمید -
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] - آواثاء:نحرَم - - آواثاء:نحرَمید -
  • 🗣تلفظ: /حُرِمْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «حُرمدن»: «حُرِمْد» (بن‌گذشته «حُرمدن»)، «حُرِم» (بن‌کنون «حُرمدن»)، «حُرِمْن» (بن‌آینده «حُرمدن»)
  1. تعریف «حرمدن». یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حد رَعِیائی ([؟] رعایت‌کننده‌ای) را برای چیزی وَضِعْدَن ([؟] مورد وضع‌شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد حریم‌دار شدن قرار دادن»]
    🚀مثال. علی جایگاه پدر و مادر اَش ([؟] آن/آنرا) را حُرِمَد (؟ مورد حریم‌دار شدن قرار دهد).
عَمَلْواژه‌های وَقِعائی نافَرْجامی سادی «حُرِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] آواثاء:حُرمدم آواثاء:حُرمدی حُرِمْد آواثاء:حُرمدیم آواثاء:حُرمدید آواثاء:حُرمدند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] ناآواثاء:حُرمدم ناآواثاء:حُرمدی ناحُرِمْد ناآواثاء:حُرمدیم ناآواثاء:حُرمدید ناآواثاء:حُرمدند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] آواثاء:حُرمم آواثاء:حُرمی حُرِمَد آواثاء:حُرمیم آواثاء:حُرمید آواثاء:حُرمند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] ناآواثاء:حُرمم ناآواثاء:حُرمی ناحُرِمَد ناآواثاء:حُرمیم ناآواثاء:حُرمید ناآواثاء:حُرمند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] آواثاء:حُرمنم آواثاء:حُرمنی آواثاء:حُرمنَد آواثاء:حُرمنیم آواثاء:حُرمنید آواثاء:حُرمنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] ناآواثاء:حُرمنم ناآواثاء:حُرمنی ناآواثاء:حُرمنَد ناآواثاء:حُرمنیم ناآواثاء:حُرمنید ناآواثاء:حُرمنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی نافَرْجامی سادی «حُرِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] بِآواثاء:حُرمدم بِآواثاء:حُرمدی بِحُرِمْد بِآواثاء:حُرمدیم بِآواثاء:حُرمدید بِآواثاء:حُرمدند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] نَآواثاء:حُرمدم نَآواثاء:حُرمدی نَحُرِمْد نَآواثاء:حُرمدیم نَآواثاء:حُرمدید نَآواثاء:حُرمدند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] بِآواثاء:حُرمم بِآواثاء:حُرمی بِحُرِمَد بِآواثاء:حُرمیم بِآواثاء:حُرمید بِآواثاء:حُرمند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] نَآواثاء:حُرمم نَآواثاء:حُرمی نَحُرِمَد نَآواثاء:حُرمیم نَآواثاء:حُرمید نَآواثاء:حُرمند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] بِآواثاء:حُرمنم بِآواثاء:حُرمنی بِآواثاء:حُرمنَد بِآواثاء:حُرمنیم بِآواثاء:حُرمنید بِآواثاء:حُرمنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] نَآواثاء:حُرمنم نَآواثاء:حُرمنی نَآواثاء:حُرمنَد نَآواثاء:حُرمنیم نَآواثاء:حُرمنید نَآواثاء:حُرمنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «حُرِمْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] - آواثاء:بحُرم - - آواثاء:بحُرمید -
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] - آواثاء:نحُرم - - آواثاء:نحُرمید -

ترجمه

وَضِعْدَن (؟ مورد وضع‌شدن قرار دادن) حد مَنِعائی (؟ منع‌کننده‌ای)

ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To prohibit؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To forbid؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To declare unlawful

وَضِعْدَن (؟ مورد وضع‌شدن قرار دادن) حد رَقِبائی (؟ مراقبت‌کننده‌ای)

ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To designate a protected zone؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To restrict access for safety؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To mark as off-limits

وَضِعْدَن (؟ مورد وضع‌شدن قرار دادن) حد رَعِیائی (؟ رعایت‌کننده‌ای)

ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To honor؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To show reverence؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «حرمدن»: To mark as sacred (with respect)