باز کردن: تفاوت میان نسخهها
ظاهر
آغازدن |
آغازدن |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
* {{×-|آغازدن}} | * {{×-|آغازدن}} | ||
*: {{×م/فا|[[بعد از]] مدتی، یک فروشگاه جدید '''باز کرد'''.|{{-|پسز}} مدت {{-|هی}}، {{-|یه}} فروشگاه جدید '''{{-*|آغازد}}'''.}} | *: {{×م/فا|[[بعد از]] مدتی، یک فروشگاه جدید '''باز کرد'''.|{{-|پسز}} مدت {{-|هی}}، {{-|یه}} فروشگاه جدید '''{{-*|آغازد}}'''.}} | ||
* {{×-|جزئدن}} | |||
*: {{×م/فا|[[پس از]] '''باز کردن''' اسباب بازیهایش، [[توانستن|نمیتوانست]] [[آنها]] را [[بستن|ببندد]].|{{-|پسز}} '''{{-*|جزئدن}}''' اسباب بازیها {{-|اش}}، {{-|تواندن|نامیتواند}} {{-|آنان}} را {{-|اوردن|باورَد}}.}} | |||
---- | ---- | ||
{{+/؟|[[وا کردن]]؛ [[جدا کردن]]؛ [[تاسیس کردن]]؛ [[دایر کردن]]؛ [[احداث کردن]]}} | {{+/؟|[[وا کردن]]؛ [[جدا کردن]]؛ [[تاسیس کردن]]؛ [[دایر کردن]]؛ [[احداث کردن]]}} | ||
{{+/؟|[[بستن]]؛ [[چفت کردن]]؛ [[سرهم کردن]]؛ [[تعطیل کردن]]؛ [[تعلیق کردن]]}} | {{+/؟|[[بستن]]؛ [[چفت کردن]]؛ [[سرهم کردن]]؛ [[تعطیل کردن]]؛ [[تعلیق کردن]]}} |
نسخهٔ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۰۷
عَبِرات ([؟] عبارت) «باز کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- وازْدَن:❖ مورد باز شدن قرار دادن؛
- گُشودَن:❖ مورد گشودهشدن قرار دادن؛
- جُزِئْدَن:❖ مورد جزء شدن قرار دادن؛
- مثال. در کودکی، همیشه اسباب بازیهایش را باز میکرد.معادل: در کودکی، همواره اسباب بازیها اَش ([؟] آن/آنرا) را میجُزِئْد (؟ مورد جزء شدن قرار میداد).
- فَتِحْتَن:❖ مورد گشودهشدگی قرار دادن؛
- مثال. لطفا فایل اکسل را باز کن تا اطلاعات را بررسی کنیم.معادل: لُطِفیاً ([؟] لطفاً) فایل اکسل هه ([؟] مذکور؛ یادشده) را بِفَتِح (؟ مورد گشودهشدگی قرار بده) تا اِطْلِعانها ([؟] مطلعکنها (اطلاعات)) را بِبَرِّسیم ([؟] مورد گشودهشدگی قرار بدهیم).
- آغازْدَن:❖ مورد آغاز شدن قرار دادن؛
- جُزِئْدَن:❖ مورد جزء شدن قرار دادن؛
- مثال. پس از باز کردن اسباب بازیهایش، نمیتوانست آنها را ببندد.معادل: پَسَز ([؟] پس از) جُزِئْدَن (؟ مورد جزء شدن قرار دادن) اسباب بازیها اَش ([؟] آن/آنرا)، نامیتَوانْد ([؟] مورد توانایییافتن قرار نامیداد) آنان ([؟] آنها) را بِاُوِرَد ([؟] مورد سرهمشدن قرار بدهد).
همچنینی ببین وا کردن؛ جدا کردن؛ تاسیس کردن؛ دایر کردن؛ احداث کردن
همچنینی ببین بستن؛ چفت کردن؛ سرهم کردن؛ تعطیل کردن؛ تعلیق کردن