پرش به محتوا

وجهتن

از واژسین

مصدر «وَجِهْتَن»، به‌معنی «مورد توجه قرار دادن» می‌باشد؛ به زبان ساده‌تر، فرایندی که در آن اطلاعات چیزی آگاهانه مورد دریافت قرار بگیرد. این مصدر از «وجهـ + ـدن [ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده می‌شوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه است.] » ساخته‌شده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده آن، به ترتیب، «وَجِهْت»، «وَجِه»، و «وَجِهْن» می‌باشد.

فارسی

مصدر

  1. تعریف «وجهتن». فرایند نِگَرْدَن ([؟] مورد نگاه‌کرده شدن قرار دادن) چیزی از جنبه هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) برای دَرْیابْدَن ([؟] مورد آگاهی‌یافته‌شدن قرار دادن) موضوع هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع):‌ [💬یا بعبارتی «مورد توجه قرار دادن»]
    🚀مثال. گاهی با وَجِهْتَن (؟ مورد توجه قرار دادن) میزان حافظه صَرْفِشْتِه ([؟] مصرف‌شده)، تایَد ([؟] شدنی بوده/است/خواهد بود) نشت حافظه را [[دریابدن|آواثاء:دریابد]] ([؟] معناء:دریابد).

عملواژه

  • 🗣تلفظ: /وَجِهْتَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «وجهتن»: «وَجِهْت» (بن‌گذشته «وجهتن»)، «وَجِه» (بن‌کنون «وجهتن»)، «وَجِهْن» (بن‌آینده «وجهتن»)
  1. تعریف «وجهتن». چیزی را از جنبه هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) برای دَرْیابْدَن ([؟] مورد آگاهی‌یافته‌شدن قرار دادن) موضوع هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) نِگَرْدَن ([؟] مورد نگاه‌کرده شدن قرار دادن):‌ [💬یا بعبارتی «مورد توجه قرار دادن»]
    🚀مثال. میزان حافظه صَرْفِشْتِه ([؟] مصرف‌شده) را بِوَجِه (؟ مورد توجه قرار بده).
عَمَلْواژه‌های وَقِعائی نافَرْجامی سادی «وَجِهْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] آواثاء:وجهتم آواثاء:وجهتی وَجِهْت آواثاء:وجهتیم آواثاء:وجهتید آواثاء:وجهتند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] ناآواثاء:وجهتم ناآواثاء:وجهتی ناوَجِهْت ناآواثاء:وجهتیم ناآواثاء:وجهتید ناآواثاء:وجهتند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] آواثاء:وجهم آواثاء:وجهی آواثاء:وجهد آواثاء:وجهیم آواثاء:وجهید آواثاء:وجهند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] ناآواثاء:وجهم ناآواثاء:وجهی ناآواثاء:وجهد ناآواثاء:وجهیم ناآواثاء:وجهید ناآواثاء:وجهند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] آواثاء:وجهنم آواثاء:وجهنی آواثاء:وجهنَد آواثاء:وجهنیم آواثاء:وجهنید آواثاء:وجهنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/وقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] ناآواثاء:وجهنم ناآواثاء:وجهنی ناآواثاء:وجهنَد ناآواثاء:وجهنیم ناآواثاء:وجهنید ناآواثاء:وجهنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی نافَرْجامی سادی «وَجِهْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
گذشته مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/مثبت] بِآواثاء:وجهتم بِآواثاء:وجهتی بِوَجِهْت بِآواثاء:وجهتیم بِآواثاء:وجهتید بِآواثاء:وجهتند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/گذشته/منفی] نَآواثاء:وجهتم نَآواثاء:وجهتی نَوَجِهْت نَآواثاء:وجهتیم نَآواثاء:وجهتید نَآواثاء:وجهتند
کنون مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/مثبت] بِآواثاء:وجهم بِآواثاء:وجهی بِآواثاء:وجهد بِآواثاء:وجهیم بِآواثاء:وجهید بِآواثاء:وجهند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/کنون/منفی] نَآواثاء:وجهم نَآواثاء:وجهی نَآواثاء:وجهد نَآواثاء:وجهیم نَآواثاء:وجهید نَآواثاء:وجهند
آینده مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/مثبت] بِآواثاء:وجهنم بِآواثاء:وجهنی بِآواثاء:وجهنَد بِآواثاء:وجهنیم بِآواثاء:وجهنید بِآواثاء:وجهنند
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/نافرجامی/سادی/آینده/منفی] نَآواثاء:وجهنم نَآواثاء:وجهنی نَآواثاء:وجهنَد نَآواثاء:وجهنیم نَآواثاء:وجهنید نَآواثاء:وجهنند
عَمَلْواژه‌های ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «وَجِهْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟
نَهادْنَما تَکْتایی جَمِعْتایی
یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] یکم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] دوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] سوم [ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آن‌ها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.]
مثبت [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] - بِوَجِه - - آواثاء:بوجهید -
منفی [ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] - آواثاء:نوجه - - آواثاء:نوجهید -

ترجمه

نِگَرْدَن (؟ مورد نگاه‌کرده شدن قرار دادن) از جنبه هی (؟ حرف نکره مفرد و جمع)
  • ترجمه (معادل) انگلیسی «وجهتن»: To attend