پرش به محتوا

مدیریت کردن

از واژسین

عَبِرْماء ([؟] عبارت) «مدیریت کردن» معنی‌های زیر را دارائَد ([؟] دارا است):

  • دَبِّرْدَن: مورد مدیریت‌شدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. رئیس شرکت با مهارت بالا توانست بحران مالی را مدیریت کند.🔮معادل: رئیس شَرِکْخانِه ([؟] شرکت) هه ([؟] مذکور؛ یادشده) توانست ماهِرانِه ([؟] به‌صورت حرفه‌ای) بحران مالی را بِدَبِّرَد (؟ مورد مدیریت‌شدن قرار بدهد).
  • کیاسْتَن: مورد مدیریت‌یافته شدن قرار دادن؛
    🗝️مثال. وضعیتش خیلی پیچیده است؛ نمی‌داند که چگونه باید مدیریتش کند.🔮معادل: وضعیت اَش ([؟] آن/آنرا) شَدّاً ([؟] به‌شکل شدت‌یافته) پیچمائَد ([؟] پیچیده است)؛ نَدانائَد ([؟] دانا نیست) چگونه بایَد ([؟] باید) بِکیاسَد (؟ مورد مدیریت‌یافته شدن قرار بدهد) اَش ([؟] آن/آنرا).