تعبیر کردن
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «تعبیر کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- عَبِرْدَن:❖ مورد تعبیرشدن قرار دادن؛
- تَلَقّیدَن:❖ مورد تلقیشدن قرار دادن؛
- مثال. باید مواظب کنیم در جمع چیزی نگوییم که کسی منظورمان را اشتباها به معنای بدی تعبیر کند.معادل: بایَد ([؟] باید) بِوَظِبیم ([؟] مورد مواظبتشدن قرار بدهیم) که در جمع چیزی نَگوییم ([؟] مورد گفتهشدن قرار ندهیم) که کسی نَظَر ([؟] نظر) اِمان ([؟] ما) را شُبِهانِه ([؟] بهشکل اشتباه) به چیزی بد بِعَبِرَد (؟ مورد تعبیرشدن قرار بدهد).
- شَرِحْتَن:❖ مورد تشریحشدن قرار دادن؛
- مثال. ارزش همه آمار اقتصادی شرکت را موشکافانه و با حوصله برای همکاران و رئیسش بهزیبایی تعبیر کرد.معادل: فایَت ([؟] میزان فایدهدهندگی) همه آمار اقتصادی شَرِکْگاه ([؟] تشکل اقتصادی (شرکت)) را شَکِبانِه ([؟] بهشکل شکیبایانه) برای همکاران و رئیس اَش ([؟] آن/آنرا) زیباً ([؟] بهحالت زیبا) شَرِحْت (؟ مورد تشریحشدن قرار داد).
همچنینی ببین تلقی کردن؛ شرح دادن؛ تفسیر کردن؛ تاویل کردن