تفسیر کردن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «تفسیر کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- فَسِرْدَن:❖ مورد تفسیر شدن قرار دادن؛
- مثال. زبانهای برنامهنویسی، دادهها را از طریق نوعشان تفسیر میکنند.معادل: زبانهای فَرْمِثائی ([؟] مربوط به برنامهنویسی کردن)، دادهها را اَزْطَریق ([؟] از طریق) نوع اِشان ([؟] آنها/خودشان) بِفَسِرَنْد (؟ مورد تفسیر شدن قرار بدهند).