ایجاد کردن
ظاهر
عَبِرْماء ([؟] عبارت) «ایجاد کردن» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- ایجْدَن:❖ مورد ایجادشدن قرار دادن؛
- مثال. مدیران شرکت با اجرا کردن طرحهای نوین، فرصتهای شغلی بسیاری ایجاد کردند.معادل: دَبِّرَنْدِگان ([؟] مدیرها) شَرِکْخانِه ([؟] شرکت) هه ([؟] مذکور؛ یادشده) با اِجْریدَن ([؟] مورد اجراشدن قرار دادن) طرحهای نوین، فَرِصْماءهای ([؟] فرصتهای) شغلی بسیار هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) ایجِدَنْد (؟ مورد ایجادشدن قرار دادند).