پرش به محتوا

Reveal

از واژسین

انگلیسی

فعل

  1. معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: فاشْتَن ([؟] فاش کردن (اطلاعات مخفی یا خصوصی‌ای را علنی کردن))؛ اِفْشیدَن ([؟] افشا کردن (حقیقت پنهان چیزی را علنی کردن)):
    🏺مثال. The whistleblower revealed confidential information to the media.🔮ترجمه: افشاگر هه ([؟] مذکور؛ یادشده) اطلاع‌های محرمانه هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را در رسانه‌ها فاشَت (؟ فاش کرد).
  2. معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: هُوِیْدَن ([؟] هویدا کردن؛ نمایان کردن):
    🏺مثال. As the storm cleared, the beautiful rainbow revealed itself in the sky.🔮ترجمه: پَسَز ([؟] پس از) توفان، یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) رنگینکمان زیبا خود را در آسمان هُوِیْدید (؟ نمایان کرد).
  3. معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: بَرْمَلْدَن ([؟] برملا کردن (اطلاعات مربوط به چیزی را علنی کردن)):
    🏺مثال. The detective revealed the identity of the criminal.🔮ترجمه: کارآگاه هه ([؟] مذکور؛ یادشده) هویت بزهکار را بَرْمَلْد (؟ اطلاع‌رسانی کرد).
  4. معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: نِمودَن ([؟] نشان دادن):
    🏺مثال. The magician revealed the card that the audience member had chosen.🔮ترجمه: شعبده‌باز هه ([؟] مذکور؛ یادشده) کارت هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) که توسط تماشاگر هه ([؟] مذکور؛ یادشده) گُزینِشْتِه ([؟] انتخاب شده) ئید ([؟] هستید) را نِمُود (؟ نشان داد).

اسم

  1. معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: نِمُویانِش ([؟] رونمایی (فرایند به نمایش گذاشتن)):
    🏺مثال. The reveal of the new product took place at the company's annual conference.🔮ترجمه: نِمُویانِش (؟ رونمایی (فرایند به نمایش گذاشتن)) حَصِلْماء ([؟] محصول) جدید در نشست سالانه شرکت اَدِمْد ([؟] ادا شد (برگزار شد)).
  2. معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: تُفاشْماء ([؟] افشاگری (مورد افشا قرار گرفته)):
    🏺مثال. The big reveal in the movie shocked the audience.🔮ترجمه: تُفاشْماء (؟ افشاگری (مورد افشا قرار گرفته)) بزرگ در فیلم هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بینندگان را شُوکید ([؟] شوکه کرد).
  3. معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: نِمومائِگی ([؟] آشکار شده):
    🏺مثال. The painting's reveal of intricate details impressed the art critics.🔮ترجمه: جزئیات ظریف نِمومائِگی (؟ آشکار شده) نقاشی هه ([؟] مذکور؛ یادشده) نَقْدَنْدِگان ([؟] معناء:نقدندگان) را وَجْدیدَ ([؟] به وجد آورد).
  4. معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: اِفْشاء ([؟] افشا (فاش کننده)):
    🏺مثال. The final scene in the book was a dramatic reveal that tied all the plot threads together.🔮ترجمه: آخرین صحنه کتاب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) اِفْشاء (؟ افشا (فاش کننده)) غَمَنْگیز ([؟] غم‌انگیز) ئِد ([؟] بود) که همه موضوع‌های داستان را بِهَم ([؟] به هم) گِرید ([؟] گره زد).