Reveal
ظاهر
انگلیسی
فعل
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: فاشْتَن ([؟] فاش کردن (اطلاعات مخفی یا خصوصیای را علنی کردن))؛ اِفْشیدَن ([؟] افشا کردن (حقیقت پنهان چیزی را علنی کردن)):
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: هُوِیْدَن ([؟] هویدا کردن؛ نمایان کردن):
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: بَرْمَلْدَن ([؟] برملا کردن (اطلاعات مربوط به چیزی را علنی کردن)):
- مثال. The detective revealed the identity of the criminal.ترجمه: کارآگاه هه ([؟] مذکور؛ یادشده) هویت بزهکار را بَرْمَلْد (؟ اطلاعرسانی کرد).
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: نِمودَن ([؟] نشان دادن):
- مثال. The magician revealed the card that the audience member had chosen.ترجمه: شعبدهباز هه ([؟] مذکور؛ یادشده) کارت هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) که توسط تماشاگر هه ([؟] مذکور؛ یادشده) گُزینِشْتِه ([؟] انتخاب شده) ئید ([؟] هستید) را نِمُود (؟ نشان داد).
اسم
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: نِمُویانِش ([؟] رونمایی (فرایند به نمایش گذاشتن)):
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: تُفاشْماء ([؟] افشاگری (مورد افشا قرار گرفته)):
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: نِمومائِگی ([؟] آشکار شده):
- مثال. The painting's reveal of intricate details impressed the art critics.ترجمه: جزئیات ظریف نِمومائِگی (؟ آشکار شده) نقاشی هه ([؟] مذکور؛ یادشده) نَقْدَنْدِگان ([؟] معناء:نقدندگان) را وَجْدیدَ ([؟] به وجد آورد).
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: اِفْشاء ([؟] افشا (فاش کننده)):
- مثال. The final scene in the book was a dramatic reveal that tied all the plot threads together.ترجمه: آخرین صحنه کتاب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) اِفْشاء (؟ افشا (فاش کننده)) غَمَنْگیز ([؟] غمانگیز) ئِد ([؟] بود) که همه موضوعهای داستان را بِهَم ([؟] به هم) گِرید ([؟] گره زد).