انگلیسی
فعل
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: فاشْدَن ([؟] مورد فاششدن قرار دادن)؛ اِفْشیدَن ([؟] مورد افشا شدن قرار دادن):
- 🏺مثال. The whistleblower revealed confidential information to the media.🔮ترجمه: افشاگر هه ([؟] مذکور؛ یادشده) اِطَلِعانهای ([؟] مطلعکنها (اطلاعها)) محرمانه هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را در رسانهها فاشْد (؟ مورد فاششدن قرار داد).
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: هُوِیْدَن ([؟] مورد هویدا شدن قرار دادن):
- 🏺مثال. As the storm cleared, the beautiful rainbow revealed itself in the sky.🔮ترجمه: پَسَز ([؟] پس از) طوفان یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) رنگینکمان زیبا خود را در آسمان هُوِیْد (؟ مورد هویدا شدن قرار داد).
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: بَرْمَلْدَن ([؟] مورد برملا شدن قرار دادن):
- 🏺مثال. The detective revealed the identity of the criminal.🔮ترجمه: کارآگاه هه ([؟] مذکور؛ یادشده) هویت بزهکار را بَرْمَلْد (؟ مورد برملا شدن قرار داد).
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: نِمودَن ([؟] مورد نشانداده شدن قرار دادن):
- 🏺مثال. The magician revealed the card that the audience member had chosen.🔮ترجمه: شعبدهباز هه ([؟] مذکور؛ یادشده) کارت هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) که بِدَسْت ([؟] توسط؛ بهدست) تماشاگر هه ([؟] مذکور؛ یادشده) گُزینِشْتِه ئسید ([؟] مورد انتخابشدن قرار داده شده بود) را نِمود (؟ مورد نشانداده شدن قرار داد).
اسم
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: نِمُویانِش ([؟] رونمایی (روند به نمایش گذاشتن)):
- 🏺مثال. The reveal of the new product took place at the company's annual conference.🔮ترجمه: نِمُویانِش (؟ رونمایی (روند به نمایش گذاشتن)) حَصِلْماء ([؟] حاصلشو) جدید در نشست سالانه شَرِکْگاه ([؟] تشکل اقتصادی (شرکت)) اَدِمْد ([؟] ادا شد (برگزار شد)).
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: تُفاشْماء ([؟] افشاگری (مورد افشا قرار گرفته)):
- 🏺مثال. The big reveal in the movie shocked the audience.🔮ترجمه: تُفاشْماء (؟ افشاگری (مورد افشا قرار گرفته)) بزرگ در فیلم هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بینندگان را شُوکید ([؟] شوکه کرد).
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: نِمومائِگی ([؟] آشکار شده):
- 🏺مثال. The painting's reveal of intricate details impressed the art critics.🔮ترجمه: جزئیات ظریف نِمومائِگی (؟ آشکار شده) نقاشی هه ([؟] مذکور؛ یادشده) نَقْدَنْدِگان ([؟] معناء:نقدندگان) را وَجْدیدَ ([؟] به وجد آورد).
- ️معادل (ترجمه) فارسی «Reveal»: اِفْشاء ([؟] افشا (فاش کننده)):
- 🏺مثال. The final scene in the book was a dramatic reveal that tied all the plot threads together.🔮ترجمه: آخرین صحنه کتاب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) اِفْشاء (؟ افشا (فاش کننده)) غَمَنْگیز ([؟] غمانگیز) ئِسْد ([؟] بود (فعل ربط)) که همه موضوعهای داستان را بِهَم ([؟] به هم) گِرید ([؟] گره زد).