پرش به محتوا

Authenticate

از واژسین

انگلیسی

فعل

  1. معادل (ترجمه) فارسی «Authenticate»: جَیِّزِجْدَن ([؟] مورد مجازسنجی‌شدن قرار دادن)؛ کیاجْدَن ([؟] مورد احراز هویت شدن قرار دادن)؛ صُحِجْدَن ([؟] مورد صحت‌سنجی شدن قرار دادن):
    🏺مثال. When a user logs into their company's network, they are required to use their unique username and password to authenticate their identity and gain access to the system.🔮ترجمه: هنگام تی‌دَرامِش ([؟] آغاز فرایند ورود) هر کاربر به رایانال ([؟] رایانه؛ کامپیوتر) سازمانی اَش ([؟] آن/آنرا)، اَزَش ([؟] از او/آن) بِخواهِشَد ([؟] خواسته می‌شود) که برای جَیِّزِجْدَن (؟ مورد مجازسنجی‌شدن قرار دادن) و گرفتن دَسِسی ([؟] دسترسی) به سیستم، گذرواژه و نام‌کاربری یکتا اَش ([؟] آن/آنرا) را بِبَهِرَد ([؟] مورد استفاده‌شدن قرار بدهد).
  2. معادل (ترجمه) فارسی «Authenticate»: اَصْلِجْدَن ([؟] اصل‌سنجی کردن)؛ صُحِجْدَن ([؟] مورد صحت‌سنجی شدن قرار دادن):
    🏺مثال. The museum hired an expert to authenticate the ancient manuscript before displaying it to the public.🔮ترجمه: موزه هه ([؟] مذکور؛ یادشده) یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) کارشناس را، برای اَصْلِجْدَن (؟ اصل‌سنجی کردن) نسخه‌های خطی باستانی، تُلْخَدِمْد ([؟] مورد استخدام‌شده قرار داد).
  3. معادل (ترجمه) فارسی «Authenticate»: عِبُرِجْدَن ([؟] مورد اعتبارسنجی شدن قرار دادن)؛ صُحِجْدَن ([؟] مورد صحت‌سنجی شدن قرار دادن):
    🏺مثال. Before the contract could be finalized, both parties needed to authenticate their signatures in front of a notary public.🔮ترجمه: پیشَز ([؟] پیش از) فَرَجْدَن ([؟] مورد فتح/گشایش شدن قرار دادن) قَرَرْماء ([؟] مقرر شونده (قرارداد))، هردو طرف باید امضاء‌ها اِشان ([؟] آن‌ها/خودشان) را در اسناد رسمی بِعِبُرِجَنْد (؟ مورد اعتبارسنجی شدن قرار بدهند).
  4. معادل (ترجمه) فارسی «Authenticate»: وُثَقِجْدَن ([؟] مورد موثق‌سنجی شدن قرار دادن)؛ صُحِجْدَن ([؟] مورد صحت‌سنجی شدن قرار دادن):
    🏺مثال. The researchers needed to authenticate their findings by cross-referencing their data with previous studies.🔮ترجمه: پژوهشگران باید یافته‌ها اِشان (؟ آن‌ها/خودشان) را بوسیله رُجْعاء ([؟] ارجاع‌دهنده) مُحَوَلی ([؟] واگذاری‌شده؛ حواله‌شده) با طَلِعْ‌های ([؟] مُطالعات) پیشین بِوُثَقِجَند (؟ مورد موثق‌سنجی شدن قرار بدهند).