کسبوکار
ظاهر
عَبِرات ([؟] عبارت) «کسبوکار» معنیهای زیر را دارائَد ([؟] دارا است):
- کَسْبُکار:❖ کسب و کار؛
- مثال. برای اینکه یک سیستم نرمافزاری برای شرکت دایر کنم، نخست منطق کسبوکارش را تحلیل کردم.معادل: برای اینکه یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) سیستم نرمافزاری برای شَرِکْگاه ([؟] تشکل اقتصادی (شرکت)) هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِدایِرَم ([؟] مورد ایجاد کردن و توسعه دادن قرار بدهم)، نخست منطق کَسْبُکار (؟ کسب و کار) اَش ([؟] آن/آنرا) را بُنْکاوْد ([؟] مورد تحلیل قرار داد).