کتردن
ظاهر
مصدر «کُتِرْدَن»، به معنی «مورد نتیجهگیری تصادفی قرار دادن»، از «کتر + دن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «کُتِرْد»، «کُتِر»، و «کُتِرْن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /کُتِرْدَن/📥 ریشهشناسی: کتر + دن [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.]
- تعریف «کتردن». فرایند نَتیجیدَن ([؟] نتیجه گرفتن) کُتْرانِه ([؟] بهشکل تصادفی) بَرامَد ([؟] معناء:برامد) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) از فعل هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع): [💬یا بعبارتی «مورد نتیجهگیری تصادفی قرار دادن»]
- مثال. در برخی بازیها کُتِرْدَن (؟ مورد نتیجهگیری تصادفی قرار دادن) «شش» برای شُروعْدَن ([؟] شروع کردن) بازی نیازْمائَد ([؟] نیازمند است).
عملواژه
- ️تلفظ: /کُتِرْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «کتردن»: ▶ «کُتِرْد» (بنگذشته «کتردن»)، «کُتِر» (بنکنون «کتردن»)، «کُتِرْن» (بنآینده «کتردن») ◀
- تعریف «کتردن». بَرامَد ([؟] معناء:برامد) هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) را کُتْرانِه ([؟] بهشکل تصادفی) از فعل هی ([؟] حرف نکره مفرد و جمع) نَتیجیدَن ([؟] نتیجه گرفتن): [💬یا بعبارتی «مورد نتیجهگیری تصادفی قرار دادن»]
- مثال. حسن بتوانست «شش» را سه بار تَوالاً ([؟] بهشکل متوالی) بِکُتِرَد (؟ مورد نتیجهگیری تصادفی قرار بدهد).
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «کُتِرْدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بکتر | - | - | آواثاء:بکترید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نکتر | - | - | آواثاء:نکترید | - |
ترجمه
نَتیجیدَن کُتْرانِه
- ترجمه (معادل) انگلیسی «کتردن»: To do something randomly
همصدرها
هممصدرهای ناصَریح «کُتِرْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
ناصَریح | کُنْمادین«ـمـ» [※ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «ذَکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذَکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] | [[کترمدن|آواثاء:کترمدن]] ([؟] معناء:کترمدن) | [[کترمادن|آواثاء:کترمادن]] ([؟] معناء:کترمادن) | [[کترماندن|آواثاء:کترماندن]] ([؟] معناء:کترماندن) | [[کترماردن|آواثاء:کترماردن]] ([؟] معناء:کترماردن) | [[کترمابدن|آواثاء:کترمابدن]] ([؟] معناء:کترمابدن) | [[کترمژدن|آواثاء:کترمژدن]] ([؟] معناء:کترمژدن) |
کُنادین- | کُتِرْدَن ([؟] مورد نتیجهگیری تصادفی قرار دادن) | [[کترادن|آواثاء:کترادن]] ([؟] معناء:کترادن) | [[کتراندن|آواثاء:کتراندن]] ([؟] معناء:کتراندن) | [[کتراردن|آواثاء:کتراردن]] ([؟] معناء:کتراردن) | [[کترابدن|آواثاء:کترابدن]] ([؟] معناء:کترابدن) | [[کترژدن|آواثاء:کترژدن]] ([؟] معناء:کترژدن) | |
کُناشْتین«ـ*شـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده میشود)».] | [[کترشتن|آواثاء:کترشتن]] ([؟] معناء:کترشتن) | [[کتراشتن|آواثاء:کتراشتن]] ([؟] معناء:کتراشتن) | [[کترانشتن|آواثاء:کترانشتن]] ([؟] معناء:کترانشتن) | [[کترارشتن|آواثاء:کترارشتن]] ([؟] معناء:کترارشتن) | [[کترابشتن|آواثاء:کترابشتن]] ([؟] معناء:کترابشتن) | [[کترژشتن|آواثاء:کترژشتن]] ([؟] معناء:کترژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده میشود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار داد)».] | - | - | [[کترشاندن|آواثاء:کترشاندن]] ([؟] معناء:کترشاندن) | [[کترشاردن|آواثاء:کترشاردن]] ([؟] معناء:کترشاردن) | [[کترشابدن|آواثاء:کترشابدن]] ([؟] معناء:کترشابدن) | [[کترشژدن|آواثاء:کترشژدن]] ([؟] معناء:کترشژدن) |
هممصدرهای نااَثَری «کُتِرْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
نااَثَری | کُنْمادین«ـفمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] | [[کترفمدن|آواثاء:کترفمدن]] ([؟] معناء:کترفمدن) | [[کترفمادن|آواثاء:کترفمادن]] ([؟] معناء:کترفمادن) | [[کترفماندن|آواثاء:کترفماندن]] ([؟] معناء:کترفماندن) | [[کترفماردن|آواثاء:کترفماردن]] ([؟] معناء:کترفماردن) | [[کترفمابدن|آواثاء:کترفمابدن]] ([؟] معناء:کترفمابدن) | [[کترفمژدن|آواثاء:کترفمژدن]] ([؟] معناء:کترفمژدن) |
کُنادین«ـفـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] | [[کترفتن|آواثاء:کترفتن]] ([؟] معناء:کترفتن) | [[کترفادن|آواثاء:کترفادن]] ([؟] معناء:کترفادن) | [[کترفاندن|آواثاء:کترفاندن]] ([؟] معناء:کترفاندن) | [[کترفاردن|آواثاء:کترفاردن]] ([؟] معناء:کترفاردن) | [[کترفابدن|آواثاء:کترفابدن]] ([؟] معناء:کترفابدن) | [[کترفژدن|آواثاء:کترفژدن]] ([؟] معناء:کترفژدن) | |
کُناشْتین«ـف*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] | [[کترفشتن|آواثاء:کترفشتن]] ([؟] معناء:کترفشتن) | [[کترفاشتن|آواثاء:کترفاشتن]] ([؟] معناء:کترفاشتن) | [[کترفانشتن|آواثاء:کترفانشتن]] ([؟] معناء:کترفانشتن) | [[کترفارشتن|آواثاء:کترفارشتن]] ([؟] معناء:کترفارشتن) | [[کترفابشتن|آواثاء:کترفابشتن]] ([؟] معناء:کترفابشتن) | [[کترفژشتن|آواثاء:کترفژشتن]] ([؟] معناء:کترفژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] | - | - | [[کترشفاندن|آواثاء:کترشفاندن]] ([؟] معناء:کترشفاندن) | [[کترشفاردن|آواثاء:کترشفاردن]] ([؟] معناء:کترشفاردن) | [[کترشفابدن|آواثاء:کترشفابدن]] ([؟] معناء:کترشفابدن) | [[کترشفژدن|آواثاء:کترشفژدن]] ([؟] معناء:کترشفژدن) |
هممصدرهای اَثَری «کُتِرْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ پسوند «ـدن/ـتن»، که «مَصْدَرْنَما» نامیده میشوند، نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه هستند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
اَثَری | کُنْمادین«ـخمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] | [[کترخمدن|آواثاء:کترخمدن]] ([؟] معناء:کترخمدن) | [[کترخمادن|آواثاء:کترخمادن]] ([؟] معناء:کترخمادن) | [[کترخماندن|آواثاء:کترخماندن]] ([؟] معناء:کترخماندن) | [[کترخماردن|آواثاء:کترخماردن]] ([؟] معناء:کترخماردن) | [[کترخمابدن|آواثاء:کترخمابدن]] ([؟] معناء:کترخمابدن) | [[کترخمژدن|آواثاء:کترخمژدن]] ([؟] معناء:کترخمژدن) |
کُنادین«ـخـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] | [[کترختن|آواثاء:کترختن]] ([؟] معناء:کترختن) | [[کترخادن|آواثاء:کترخادن]] ([؟] معناء:کترخادن) | [[کترخاندن|آواثاء:کترخاندن]] ([؟] معناء:کترخاندن) | [[کترخاردن|آواثاء:کترخاردن]] ([؟] معناء:کترخاردن) | [[کترخابدن|آواثاء:کترخابدن]] ([؟] معناء:کترخابدن) | [[کترخژدن|آواثاء:کترخژدن]] ([؟] معناء:کترخژدن) | |
کُناشْتین«ـخ*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] | [[کترخشتن|آواثاء:کترخشتن]] ([؟] معناء:کترخشتن) | [[کترخاشتن|آواثاء:کترخاشتن]] ([؟] معناء:کترخاشتن) | [[کترخانشتن|آواثاء:کترخانشتن]] ([؟] معناء:کترخانشتن) | [[کترخارشتن|آواثاء:کترخارشتن]] ([؟] معناء:کترخارشتن) | [[کترخابشتن|آواثاء:کترخابشتن]] ([؟] معناء:کترخابشتن) | [[کترخژشتن|آواثاء:کترخژشتن]] ([؟] معناء:کترخژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] | - | - | [[کترشخاندن|آواثاء:کترشخاندن]] ([؟] معناء:کترشخاندن) | [[کترشخاردن|آواثاء:کترشخاردن]] ([؟] معناء:کترشخاردن) | [[کترشخابدن|آواثاء:کترشخابدن]] ([؟] معناء:کترشخابدن) | [[کترشخژدن|آواثاء:کترشخژدن]] ([؟] معناء:کترشخژدن) |