ورابیندن
ظاهر
مصدر «وَرابینْدَن»، بهمعنی «مورد مشاهدهکلی قرار دادن» میباشد؛ بهعبارتی دیگر، فرایندی که در آن یک کل یا بخشی از یک کل از جانب یا کنار یکی از جزءهایش مورد مشاهده قرار بگیرد. این مصدر از «ورا [※ پیشوند «ورا» یک «وَنْدامو» بهمعنی «فراتر»، «بالاتر»، یا «آنسوتر» است.] + بیندن» ساختهشده است.
; بنهای تصریفی «وَرابینْدَن»
بنهای تصریفی «وَرابینْدَن» بهگونه زیر ساخته میشوند:
- بُنْپیشْگُذَشْتِه [※ پایه فعلهای گذشته در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْد» ← «وَرابینِتْد»
- بُنْگُذَشْتِه [※ پایه فعل ماضی] : مصدر بدون «ن» مَصْدَرْنَما ← «وَرابینْد»
- بُنْپَسْگُذَشْتِه [※ پایه فعلهای آینده در گذشته] : تعویض مَصْدَرْنَما «ـدن» با «ـِتْن» ← «وَرابینِتْن»
- بُنْکُنون [※ پایه فعل مضارع] : مصدر بدون مَصْدَرْنَما ← «وَرابین»
- بُنْپیشْآیَنْدِه [※ پایه فعلهای گذشته در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْت» ← «وَرابینِنْت»
- بُنْآیَنْدِه [※ پایه فعل آینده] : مصدر بدون «د» مَصْدَرْنَما ← «وَرابینّ»
- بُنْپَسْآیَنْدِه [※ پایه فعلهای آینده در آینده] : تعویض مَصْدَرْنَما با «ـِنْن» ← «وَرابینِنْن»
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /وَرابینْدَن/📥 ریشهشناسی: ورا [※ پیشوند «ورا» یک «وَنْدامو» بهمعنی «فراتر»، «بالاتر»، یا «آنسوتر» است.] + بیندن❖
- تعریف «ورابیندن». فرایند بینْدَن ([؟] مورد دیدهشدن قرار دادن) از یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) کُل ([؟] کل؛ کلیت؛ جمیع) اَزْکِنار ([؟] از کنار) یکی از جزءها اَش ([؟] آن/آنرا): [💬یا بعبارتی «مورد مشاهدهکلی قرار دادن»]
- مثال. برای وَرابینْدَن (؟ مورد مشاهدهکلی قرار دادن) کهکشانها، ابزارهای مُنِسْناک ([؟] دارای درخوریت (مناسب)) نیازْمائَد ([؟] نیاز است).ترجمه: برای مشاهده در قالب یک کل کهکشانها به ابزارهای مناسب نیاز است.
عملواژه
- ️تلفظ: /وَرابینْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «ورابیندن»: ▶ بن گذشته در گذشته «ورابیندن»: «وَرابینِتْد»؛ بن گذشته «ورابیندن»: ↦«وَرابینْد»↤؛ بن آینده در گذشته «ورابیندن»: «وَرابینِتْن»⟼«وَرابین» (بنکنون «ورابیندن»)، ⟻؛ بن گذشته در آینده «ورابیندن»: «وَرابینِنْت»؛ بن آینده «ورابیندن»: ↦«وَرابینّ»؛ بن آینده در آینده «ورابیندن»: ↤«وَرابینِنْن»◀
- تعریف «ورابیندن». از یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) کُل ([؟] کل؛ کلیت؛ جمیع) اَزْکِنار ([؟] از کنار) یکی از جزءها اَش ([؟] آن/آنرا) بینْدَن ([؟] مورد دیدهشدن قرار دادن): [💬یا بعبارتی «مورد مشاهدهکلی قرار دادن»]
- مثال. برای دَرْکیدَن ([؟] مورد درک قرار دادن) بِهْتَرانِه ([؟] بهشکل بهتر)، هایَد ([؟] بهتر بوده/است/خواهد بود) آن را بِوَرابینیم (؟ مورد مشاهدهکلی قرار بدهیم).ترجمه: برای درک کردن بیشتر، بهتر است آن را از دید بالا مشاهده کنیم.
- مثال. رَصَدَنْدِگان ([؟] معناء:رصدندگان) تایَد ([؟] شدنی بوده/است/خواهد بود) با ابزارها اِشان ([؟] آنها/خودشان) ستارگان را بِوَرابینَنْد (؟ مورد مشاهدهکلی قرار بدهند).ترجمه: رصدکنندگان میتوانند با ابزارهایشان ستارگان را در قالب یک کل مشاهده کنند.
| عَمَلْواژههای اَنِجائی فَرْمانی سادی «وَرابینْدَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
| نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمِعْتایی | |||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|
| یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
| مُثْبَت [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/مثبت] | - | آواثاء:بورابین | - | - | آواثاء:بورابینید | - | |
| طَرْدی [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/طردی] | - | آواثاء:نورابین | - | - | آواثاء:نورابینید | - | |
| حَذَری [※ فراثاء:عملواژه/فرمانی/منفی/حذری] | - | آواثاء:ناورابین | - | - | آواثاء:ناورابینید | - | |
ترجمه
بینْدَن (؟ مورد دیدهشدن قرار دادن) کُلّْاً (؟ بهحالت کلی)
- ترجمه (معادل) انگلیسی «ورابیندن»: To perceive as a whole؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «ورابیندن»: To behold from afar
ردهها:
- صفحههای دارای پیوند خراب به پرونده
- واژهها
- واژه فارسی
- مصدر فارسی
- مصدر فارسی عملی
- مصدر فارسی عملی ناصریح
- مصدر فارسی عملی کنایی
- مصدر فارسی عملی کنادین
- مصدر فارسی عملی علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنادین
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی علنئا
- مصدر فارسی عملی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین علنئا