فراستن
ظاهر
مصدر «فَراسْتَن»، بهمعنی «مورد فرستادهشدن به ماورا قرار دادن» میباشد؛ به زبان سادهتر، فرایندی که در آن کسی یا چیزی به ماورای عالمی فرستاده بشود. این مصدر از «فرا + ستن» ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده آن، به ترتیب، «فَراسْت»، «فَراس»، و «فَراسْن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /فَراسْتَن/📥 ریشهشناسی: فرا + ستن❖ متضاد «فراستن»: فُروسْتَن ([؟] مورد فرستادهشدن به درون قرار دادن)
- تعریف «فراستن». فرایند فِرِسْتَن ([؟] مورد فرستادهشدن قرار دادن) کسی بِسَمْت ([؟] به سمت) وَرا ([؟] سطح/عالم بالا): [💬یا بعبارتی «مورد فرستادهشدن به ماورا قرار دادن»]
عملواژه
- ️تلفظ: /فَراسْتَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «فراستن»: ▶ «فَراسْت» (بنگذشته «فراستن»)، «فَراس» (بنکنون «فراستن»)، «فَراسْن» (بنآینده «فراستن») ◀
- تعریف «فراستن». کسی را بِسَمْت ([؟] به سمت) وَرا ([؟] سطح/عالم بالا) فِرِسْتَن ([؟] مورد فرستادهشدن قرار دادن): [💬یا بعبارتی «مورد فرستادهشدن به ماورا قرار دادن»]
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «فَراسْتَن»「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمِعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بفراس | - | - | آواثاء:بفراسید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نفراس | - | - | آواثاء:نفراسید | - |
ترجمه
فِرِسْتَن (؟ مورد فرستادهشدن قرار دادن) به وَرا (؟ سطح/عالم بالا)
- ترجمه (معادل) انگلیسی «فراستن»: to dispatch into a higher plane؛ ترجمه (معادل) انگلیسی «فراستن»: To superplane
ردهها:
- صفحههای دارای پیوند خراب به پرونده
- واژهها
- واژه فارسی
- مصدر فارسی
- مصدر فارسی عملی
- مصدر فارسی عملی ناصریح
- مصدر فارسی عملی کنایی
- مصدر فارسی عملی کنادین
- مصدر فارسی عملی علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنادین
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین
- مصدر فارسی عملی ناصریح علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی علنئا
- مصدر فارسی عملی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی کنایی کنادین علنئا
- مصدر فارسی عملی ناصریح کنایی کنادین علنئا