عقبدن
ظاهر
(تغییرمسیر از عقبیدن)
مصدر «عَقِبْدَن»، به معنی «تعقیب کردن»، از «عقبـ + ـدن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] » ساختهشده است؛ و بن گذشته (ماضی)، کنون (مضارع)، و آینده اش، به ترتیب، «عَقِبْدَن»، «آواثاء:عقب»، و «آواثاء:عقبن» میباشد.
فارسی
مصدر
- ️تلفظ: /عَقِبْدَن/📥 ریشهشناسی: عقبـ + ـدن [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] همردیف(های) «عقبدن»: ربطاء:عقبدن/هش
- تعریف «عقبدن». فرایند دُنْبالْدَن ([؟] دنبال کردن) چیزی از پُشْتْسَر ([؟] پشت سر) بِقَصْد ([؟] به قصد) حَفِظْدَن ([؟] مورد حفاظت قرار دادن) اَش ([؟] آن): [💬یا بعبارتی «تعقیب کردن»]
- مثال. عَقِبْدَن (؟ تعقیب کردن) کودکان معمولا کار همه مادرها ئَد ([؟] است).
عملواژه
- ️تلفظ: /عَقِبْدَن/📥 بن ماضی، مضارع، و آینده مصدر «عقبدن»: ▶ «عَقِبْدَن» (بنگذشته «عقبدن»)، «آواثاء:عقب» (بنکنون «عقبدن»)، «آواثاء:عقبن» (بنآینده «عقبدن») ◀
- تعریف «عقبدن». چیزی را از پُشْتْسَر ([؟] پشت سر) بِقَصْد ([؟] به قصد) حَفِظْدَن ([؟] مورد حفاظت قرار دادن) اَش ([؟] آن) دُنْبالْدَن ([؟] دنبال کردن): [💬یا بعبارتی «تعقیب کردن»]
عَمَلْواژههای ناوَقْعائی فَرْمانی سادی «عَقِبْدَن» 「؟」 🎯 💡 🌟 | |||||||
نَهادْنَما | تَکْتایی | جَمْعْتایی | |||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «من» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تو» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «او» است.] | یکم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «مَنان ([؟] ما (ضمیر اول شخص جمع))» است.] | دوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «تُویان ([؟] شما (ضمیر دوم شخص جمع))» است.] | سوم [※ اگر نهاد انسان یا موجود عاقل باشد، معادل ضمیر «اویان ([؟] آنها (ضمیر سوم شخص جمع انسانی))» است.] | ||
مثبت [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/مثبت] | - | آواثاء:بعقب | - | - | آواثاء:بعقبید | - | |
منفی [※ فراثاء:بنجمله/عملواژه/ناوقعائی/فرمانی/سادی/منفی] | - | آواثاء:نعقب | - | - | آواثاء:نعقبید | - |
ترجمه
دُنْبالْدَن از پشتسر
- ترجمه (معادل) انگلیسی «عقبدن»: pursue
همصدرها
هممصدرهای ناصَریح «عَقِبْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
ناصَریح | کُنْمادین«ـمـ» [※ میانوند «ـمـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «ذَکْرِمْدَن ([؟] متذکر شدن (دچار یادآوردن خود شدن))» در «احتمالا با این متن بِذَکْرِمَد ([؟] متذکر بشود)».] | [[عقبمدن|آواثاء:عقبمدن]] ([؟] معناء:عقبمدن) | [[عقبمادن|آواثاء:عقبمادن]] ([؟] معناء:عقبمادن) | [[عقبماندن|آواثاء:عقبماندن]] ([؟] معناء:عقبماندن) | [[عقبماردن|آواثاء:عقبماردن]] ([؟] معناء:عقبماردن) | [[عقبمابدن|آواثاء:عقبمابدن]] ([؟] معناء:عقبمابدن) | [[عقبمژدن|آواثاء:عقبمژدن]] ([؟] معناء:عقبمژدن) |
کُنادین- | عَقِبْدَن ([؟] تعقیب کردن) | [[عقبادن|آواثاء:عقبادن]] ([؟] معناء:عقبادن) | [[عقباندن|آواثاء:عقباندن]] ([؟] معناء:عقباندن) | [[عقباردن|آواثاء:عقباردن]] ([؟] معناء:عقباردن) | [[عقبابدن|آواثاء:عقبابدن]] ([؟] معناء:عقبابدن) | [[عقبژدن|آواثاء:عقبژدن]] ([؟] معناء:عقبژدن) | |
کُناشْتین«ـ*شـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول ناگذرا استفاده میشود؛ مثل، «بَهْرِشْتَن ([؟] استفاده شدن)» در «چسب هه ([؟] مذکور؛ یادشده) بِبَهْرِشَد (؟ استفاده میشود)».] | [[عقبشتن|آواثاء:عقبشتن]] ([؟] معناء:عقبشتن) | [[عقباشتن|آواثاء:عقباشتن]] ([؟] معناء:عقباشتن) | [[عقبانشتن|آواثاء:عقبانشتن]] ([؟] معناء:عقبانشتن) | [[عقبارشتن|آواثاء:عقبارشتن]] ([؟] معناء:عقبارشتن) | [[عقبابشتن|آواثاء:عقبابشتن]] ([؟] معناء:عقبابشتن) | [[عقبژشتن|آواثاء:عقبژشتن]] ([؟] معناء:عقبژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـش*ـ» [※ میانوند «ـشـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما ناکُنائی» است که برای ساختن مصدر مجهول گذرا استفاده میشود؛ مثل، «خُورِشانْدَن ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار دادن)» در «علی غذا اَم ([؟] من/خودم) را خُورِشانْد ([؟] مورد خوردهشدن به علت سوقیافتگی قرار داد)».] | - | - | [[عقبشاندن|آواثاء:عقبشاندن]] ([؟] معناء:عقبشاندن) | [[عقبشاردن|آواثاء:عقبشاردن]] ([؟] معناء:عقبشاردن) | [[عقبشابدن|آواثاء:عقبشابدن]] ([؟] معناء:عقبشابدن) | [[عقبشژدن|آواثاء:عقبشژدن]] ([؟] معناء:عقبشژدن) |
هممصدرهای نااَثَری «عَقِبْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
نااَثَری | کُنْمادین«ـفمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/فم] | [[عقبفمدن|آواثاء:عقبفمدن]] ([؟] معناء:عقبفمدن) | [[عقبفمادن|آواثاء:عقبفمادن]] ([؟] معناء:عقبفمادن) | [[عقبفماندن|آواثاء:عقبفماندن]] ([؟] معناء:عقبفماندن) | [[عقبفماردن|آواثاء:عقبفماردن]] ([؟] معناء:عقبفماردن) | [[عقبفمابدن|آواثاء:عقبفمابدن]] ([؟] معناء:عقبفمابدن) | [[عقبفمژدن|آواثاء:عقبفمژدن]] ([؟] معناء:عقبفمژدن) |
کُنادین«ـفـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف] | [[عقبفتن|آواثاء:عقبفتن]] ([؟] معناء:عقبفتن) | [[عقبفادن|آواثاء:عقبفادن]] ([؟] معناء:عقبفادن) | [[عقبفاندن|آواثاء:عقبفاندن]] ([؟] معناء:عقبفاندن) | [[عقبفاردن|آواثاء:عقبفاردن]] ([؟] معناء:عقبفاردن) | [[عقبفابدن|آواثاء:عقبفابدن]] ([؟] معناء:عقبفابدن) | [[عقبفژدن|آواثاء:عقبفژدن]] ([؟] معناء:عقبفژدن) | |
کُناشْتین«ـف*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/ف*ش] | [[عقبفشتن|آواثاء:عقبفشتن]] ([؟] معناء:عقبفشتن) | [[عقبفاشتن|آواثاء:عقبفاشتن]] ([؟] معناء:عقبفاشتن) | [[عقبفانشتن|آواثاء:عقبفانشتن]] ([؟] معناء:عقبفانشتن) | [[عقبفارشتن|آواثاء:عقبفارشتن]] ([؟] معناء:عقبفارشتن) | [[عقبفابشتن|آواثاء:عقبفابشتن]] ([؟] معناء:عقبفابشتن) | [[عقبفژشتن|آواثاء:عقبفژشتن]] ([؟] معناء:عقبفژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشف*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شف*] | - | - | [[عقبشفاندن|آواثاء:عقبشفاندن]] ([؟] معناء:عقبشفاندن) | [[عقبشفاردن|آواثاء:عقبشفاردن]] ([؟] معناء:عقبشفاردن) | [[عقبشفابدن|آواثاء:عقبشفابدن]] ([؟] معناء:عقبشفابدن) | [[عقبشفژدن|آواثاء:عقبشفژدن]] ([؟] معناء:عقبشفژدن) |
هممصدرهای اَثَری «عَقِبْدَن» | |||||||
سانَّما[+ «ـدن/ـتن» [※ «مَصْدَرْنَما» به هر یک از پسوندهای «ـدن» و «ـتن» که نمایانگر مصدر (اسم فرایند) بودن یک واژه اند، میگویند.] ] | گُزارِشی- | گُزاری«ـا» [※ میانوند «ـا» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن عاقل یا با اراده بودن فاعل استفاده میشود؛ مثل «اِرْثادَن ([؟] معناء:ارثادن)».] | اَنْگیزی«ـانـ» [※ میانوند «ـانـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله کسی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده مجاب شده، استفاده میشود؛ مثل «قَبولانْدَن ([؟] مورد پذیرفتهشدن قرار دادن)».] | سَبَبی«ـار» [※ میانوند «ـار» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل بوسیله سیستمی که توسط یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) فاعل عاقل و با اراده برنامهریزی شده، استفاده میشود؛ مثل «اِجْرارْدَنْ ([؟] توسط سیستم به اجرا در آوردن)».] | باعِثی«ـابـ» [※ میانوند «ـابـ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن انجام فعل توسط پدیدهای بوسیله کسی که مجاب یا مجبور شده، استفاده میشود؛ مثل «خورابْدَن ([؟] معناء:خورابدن)» در «سرما گندمها را [به پرندگان] خُورابْد (؟ معناء:خورابد)».] | حَقایی«ـژ» [※ میانوند «ـژ» یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) «سانَّما کُنائی» است که برای نشاندادن فعلی است که براثر یِه ([؟] یک (حرف تعریف نامعین مفرد)) حقیقت یا واقعیت رخمیدهد، استفاده میشود؛ مثل «فَراموژْدَن ([؟] فراموش کردن)» در «اسم دوستم را فَراموژْدَم (؟ معناء:فراموژدم)».] | |
---|---|---|---|---|---|---|---|
اَثَری | کُنْمادین«ـخمـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خم] | [[عقبخمدن|آواثاء:عقبخمدن]] ([؟] معناء:عقبخمدن) | [[عقبخمادن|آواثاء:عقبخمادن]] ([؟] معناء:عقبخمادن) | [[عقبخماندن|آواثاء:عقبخماندن]] ([؟] معناء:عقبخماندن) | [[عقبخماردن|آواثاء:عقبخماردن]] ([؟] معناء:عقبخماردن) | [[عقبخمابدن|آواثاء:عقبخمابدن]] ([؟] معناء:عقبخمابدن) | [[عقبخمژدن|آواثاء:عقبخمژدن]] ([؟] معناء:عقبخمژدن) |
کُنادین«ـخـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ] | [[عقبختن|آواثاء:عقبختن]] ([؟] معناء:عقبختن) | [[عقبخادن|آواثاء:عقبخادن]] ([؟] معناء:عقبخادن) | [[عقبخاندن|آواثاء:عقبخاندن]] ([؟] معناء:عقبخاندن) | [[عقبخاردن|آواثاء:عقبخاردن]] ([؟] معناء:عقبخاردن) | [[عقبخابدن|آواثاء:عقبخابدن]] ([؟] معناء:عقبخابدن) | [[عقبخژدن|آواثاء:عقبخژدن]] ([؟] معناء:عقبخژدن) | |
کُناشْتین«ـخ*شـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/خ*ش] | [[عقبخشتن|آواثاء:عقبخشتن]] ([؟] معناء:عقبخشتن) | [[عقبخاشتن|آواثاء:عقبخاشتن]] ([؟] معناء:عقبخاشتن) | [[عقبخانشتن|آواثاء:عقبخانشتن]] ([؟] معناء:عقبخانشتن) | [[عقبخارشتن|آواثاء:عقبخارشتن]] ([؟] معناء:عقبخارشتن) | [[عقبخابشتن|آواثاء:عقبخابشتن]] ([؟] معناء:عقبخابشتن) | [[عقبخژشتن|آواثاء:عقبخژشتن]] ([؟] معناء:عقبخژشتن) | |
کُنِشانْدین«ـشخ*ـ» [※ فراثاء:بنواج/سانما/ناکنائی/شخ*] | - | - | [[عقبشخاندن|آواثاء:عقبشخاندن]] ([؟] معناء:عقبشخاندن) | [[عقبشخاردن|آواثاء:عقبشخاردن]] ([؟] معناء:عقبشخاردن) | [[عقبشخابدن|آواثاء:عقبشخابدن]] ([؟] معناء:عقبشخابدن) | [[عقبشخژدن|آواثاء:عقبشخژدن]] ([؟] معناء:عقبشخژدن) |